سلام ببخشید من دنبال یه رمانی هستم که توی اون پسره فک کنم اسمش شهابه و یه ادم عصبانی و سرده چون از بچگی پدرش بهش توجه و محبت نکرده و عوضش پدرش دختر عشقشو ازبچگی اورده و بزرگش کرده و خیلی دوسش داره و پسره هم از دختره متنفره وقتی پدره به مسافرت کاری میره و دختره بهش زنگ میزنه میگه که من معدلم بیست شده عمو ویوولونی که قولشو دادی برام میگیری و اونم میگه که اره سفارش دادم برات بعدش پدره تصادف میکنه و پسره اونو مقصر مرگش میدونه و از فرصت استفاده میکنه و دختررو انقدر کتک میزنه که از ترس زبونش لال میشه و و حرف نمیزنه پسره هی اذیتش میکنه و دختر عمشم میگه که نکنه گناه داره و دوست پسره هم عاشق این دخترس بعدش رفته رفته عاشق دختری که اذیتش کرده میشه اونا فک کنم توی بوشهر یا خوزستان زندگی میکنن