مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Zariii20

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
2/3/20
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #741
سلام ببخشید من دنبال یه رمانی هستم که توی اون پسره فک کنم اسمش شهابه و یه ادم عصبانی و سرده چون از بچگی پدرش بهش توجه و محبت نکرده و عوضش پدرش دختر عشقشو ازبچگی اورده و بزرگش کرده و خیلی دوسش داره و پسره هم از دختره متنفره وقتی پدره به مسافرت کاری میره و دختره بهش زنگ میزنه میگه که من معدلم بیست شده عمو ویوولونی که قولشو دادی برام میگیری و اونم میگه که اره سفارش دادم برات بعدش پدره تصادف میکنه و پسره اونو مقصر مرگش میدونه و از فرصت استفاده میکنه و دختررو انقدر کتک میزنه که از ترس زبونش لال میشه و و حرف نمیزنه پسره هی اذیتش میکنه و دختر عمشم میگه که نکنه گناه داره و دوست پسره هم عاشق این دخترس بعدش رفته رفته عاشق دختری که اذیتش کرده میشه اونا فک کنم توی بوشهر یا خوزستان زندگی میکنن
 

denisa

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
2/3/20
ارسالی‌ها
4
پسندها
4
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #742
سلام من دنبال یه رمانم که یادمه دختری بود که تو ۱۵ ۱۴ سالگی با پسری به اسم کارن دوست میشه بعد این دوتا از هم جدا میشن ولی چند سال بعد دوباره همدیگرو میبینن اما چون پسره تا حال قیافه دختره رو ندیده بود نمیشناستش دختره وضع مالیشون خوبه ویه برادر داره که عاشق فوتباله پسره چون پدرش به مادرش خ**یا*نت کرده وبا یه زن دیگه ازدواج کرده از پدرش واز همه ی زنا متنفره.
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] NARGES.A

denisa

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
2/3/20
ارسالی‌ها
4
پسندها
4
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #743
سلام ببخشید من دنبال یه رمانی هستم که توی اون پسره فک کنم اسمش شهابه و یه ادم عصبانی و سرده چون از بچگی پدرش بهش توجه و محبت نکرده و عوضش پدرش دختر عشقشو ازبچگی اورده و بزرگش کرده و خیلی دوسش داره و پسره هم از دختره متنفره وقتی پدره به مسافرت کاری میره و دختره بهش زنگ میزنه میگه که من معدلم بیست شده عمو ویوولونی که قولشو دادی برام میگیری و اونم میگه که اره سفارش دادم برات بعدش پدره تصادف میکنه و پسره اونو مقصر مرگش میدونه و از فرصت استفاده میکنه و دختررو انقدر کتک میزنه که از ترس زبونش لال میشه و و حرف نمیزنه پسره هی اذیتش میکنه و دختر عمشم میگه که نکنه گناه داره و دوست پسره هم عاشق این دخترس بعدش رفته رفته عاشق دختری که اذیتش کرده میشه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Cãlypso

Zariii20

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
2/3/20
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #744
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] denisa

Ryhaneh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
3/3/20
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #745
سلام روز ب خیر.
من دنبال ی رمانی بودم ک ده سال پیش خوندم.
ی دختر ک با دوستش تنها زندگی میکنن و دانشجو هستن و کا پاره وقت داره . دوستش با ی پسری دوسته ک هیچ وقت رو در رو نشدن باهم بعد ی مدت دوستش خودکشی میکنه ولی زنده میمونه و میگه ک بارداره و دوست پسرش هم رفته و این دوستش سر زایمان فوت میکنه و این دختر بچه رو ب عنوان بچه تودش بزرگ میکنه ک بعد ی مدتی ی مردی پیدا میشه ک باام دوست میشن بعدش معلوم میشه ک این مرد همون پدر بچه است ک خبر نداشتن ببخشید ک توضیحش زیاد شد . ممنون میشم اسمش رو پیداش کنید .
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] denisa

Gomnam.G-M

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
2/6/19
ارسالی‌ها
170
پسندها
2,944
امتیازها
16,413
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • #746
سلام ببخشید من دنبال یه رمانی هستم که توی اون پسره فک کنم اسمش شهابه و یه ادم عصبانی و سرده چون از بچگی پدرش بهش توجه و محبت نکرده و عوضش پدرش دختر عشقشو ازبچگی اورده و بزرگش کرده و خیلی دوسش داره و پسره هم از دختره متنفره وقتی پدره به مسافرت کاری میره و دختره بهش زنگ میزنه میگه که من معدلم بیست شده عمو ویوولونی که قولشو دادی برام میگیری و اونم میگه که اره سفارش دادم برات بعدش پدره تصادف میکنه و پسره اونو مقصر مرگش میدونه و از فرصت استفاده میکنه و دختررو انقدر کتک میزنه که از ترس زبونش لال میشه و و حرف نمیزنه پسره هی اذیتش میکنه و دختر عمشم میگه که نکنه گناه داره و دوست پسره هم عاشق این دخترس بعدش رفته رفته عاشق دختری که اذیتش کرده میشه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

SH _ Z

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/12/19
ارسالی‌ها
47
پسندها
99
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #747
سلام دوستان
دنبال یه رمانم که درباره یه دخترست به اسم نسترن که دانشگاه تو شمال قبول میشه و با دختری به اسم پریسا آشنا میشه که برادرش به نام پرهام پلیسه و توی یه باند قاچاق آدم نفوذ کرده و نسترن هم درگیر میشه و پرهام اونو میاره خونه خودش تا مخفی بشه و نکشنش و بعد این دو تا به خواست پدر نسترن با هم ازدواج می کنن
ممنون میشم اگه کسی اسمشو می دونه کمک کنه
 

SH _ Z

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/12/19
ارسالی‌ها
47
پسندها
99
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #748
سلام دوستان

من یک رمان خوندم ولی یادم نیست اسمش و اینارو اونجوری که یادمه دختره و پسره ازدواج میکنند بعد دختره نمی دونم چی می شه که میره یا پسره ولش می کنه بعد دختره حامله بوده پسرم نمیدونسته دختره بچش به دنیا میاد و چن وقت بعد اتفاقی پسرو تو خیابون میبینه بجه بغلش بوده پسره شک میکنه میگه بچه کیه میگه مال دوستمه ولی پسره یواشکی پستونک بچه رو برداشته بودهِ ِDNAمیده میفهمه مال خودشه
همینش یادم بود اگه می دونین بگین بهم ممنون
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *Pantea*

SH _ Z

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/12/19
ارسالی‌ها
47
پسندها
99
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #749
سلام دوستان

یه رمانه که نامزد و برادر دختره پلیس بودن که طی عملیاتی کشته میشن، خونه ی دختره تحت نظره، تهدید میشه، میره پیش برادر شوهرش که شدیدا از دختره متنفره ولی تو خونه راهش میده بعد از چند مدت زندگی در خونشون، دختره متوجه میشه که برادر شوهرش یه دختر داره که پرستارش بهش خواب اور میده تا بخوابه و دختره تصمیم میگیره خودش از بچه مراقبت کنه، مادر بچه فوت شده، یه قسمت از رمان میخواستن برن سر خاک و دختره حلوا درست کرد ولی برادر شوهرش گفت با پول من چرا برای برادرت حلوا درست میکنی
اگر کسی می دونه لطفاً بگه
 

S_j

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/19
ارسالی‌ها
67
پسندها
106
امتیازها
523
سطح
0
 
  • #750
سلام دوستان

یه رمانه که نامزد و برادر دختره پلیس بودن که طی عملیاتی کشته میشن، خونه ی دختره تحت نظره، تهدید میشه، میره پیش برادر شوهرش که شدیدا از دختره متنفره ولی تو خونه راهش میده بعد از چند مدت زندگی در خونشون، دختره متوجه میشه که برادر شوهرش یه دختر داره که پرستارش بهش خواب اور میده تا بخوابه و دختره تصمیم میگیره خودش از بچه مراقبت کنه، مادر بچه فوت شده، یه قسمت از رمان میخواستن برن سر خاک و دختره حلوا درست کرد ولی برادر شوهرش گفت با پول من چرا برای برادرت حلوا درست میکنی
اگر کسی می دونه لطفاً بگه
خواهشا اگه کسی میدونه جواب بده من خیلی وقته دنبالشم..
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SH _ Z
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا