مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Mobina.chatty

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
30/6/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,111
سلام وقت بخیر دنبال رمانی هستم که دختره مامانش سرطان داره مجبوره برای جور کردن پولش بره تن فروشی کنه از اون ور در آینده مامانش میمیره ،پیش پسره مشغول به کار میشه بعد متوجه میشه طرف پسر عمشه
 

مسیحا

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
26/6/20
ارسالی‌ها
4
پسندها
7
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,112
سلام کسی میدونه اسم اون رمانه که دختر و پسره هر دو دانشجوی پزشکی بودن و با همدیگه نسبت فامیلی داشتن و داستان اینطور شروع میشد که لوله اب خونشون دچار مشکل شده بود و دختره هم انترن بود و داشت خودشو برای یه ازمون اماده می کرد تا بورس بشه و فک کنم خانوادشونم کلا پزشک بودن و ازدواجشون اجباری طور بود چیه؟!
میشه لطفا اگه میدونین بگین؟
 

مهسا.گ

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
3/5/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,113
سلام
داستان رمانی که قبلا خوندم درمورد این بود که دختره با پسره تصادف میکنه و از پسره عذرخواهی نمیکنه و پسره کینه ای شده و با نقشه ای که میکشه دختره رو به خونه خودش میکشون و از اون سمت بابای دختره رو هم خبردار میکنه. باعث میشه پدر دختره راضی به ازدواجشون بشه و چون وصع مالی پسره خوب نیست مجبورن طبقه بالای خونه مادرشوهرش زندگی کنن ...
 

____

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
1/7/20
ارسالی‌ها
5
پسندها
5
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #1,114
سلام یه رمانی بود که مرده تو ۱۷ سالگی زن گرفته بود و بعد به دنیا اومدن دخترش زنش مرده بود
دخترشم یه دوست داره که مرده از اون خوشش میاد
دخترش با پسرعموشو دوستش از دست مرده فرار میکنن بعد پسرعموی دختره بهش نامردی میکنه دختره میره روستای مامانشو پیدا میکنه اونجا با یکی ازدواج میکنه ولی دوست دختررو باباش پیدا میکنه ‌.
اسم مرده فک کنم سیاوش بود .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

____

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
1/7/20
ارسالی‌ها
5
پسندها
5
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #1,115
سلام دوستان دنبال رمانی می‌کردم که پسر فوتبالیست بود و اصالا اصفهانی بود.
مادرش به روش سنتی می‌خواست که او ازدواج کند و از آن جایی که خودش دختری زیر سر داشت خودش دست به کار شد.
او هم مجبور به ازدواج با پسر شد ولی اونقدر خودش رو می‌پوشاند که پسر اصلا او را ندیده بود و از آنجایی که پسر از تیب او هم خوشش نمی‌آمد تمایلی به دیدن صورت او نداشت.
بعد دختر برای درس به تهران رفت و طبقه‌ی بالای خانه‌ی پسر ماند...
کسی می‌دونه اسم این رمان چیه؟؟
رمان طلایه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

zahra14

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/20
ارسالی‌ها
96
پسندها
105
امتیازها
578
سطح
0
 
  • #1,116
سلام
داستان رمانی که قبلا خوندم درمورد این بود که دختره با پسره تصادف میکنه و از پسره عذرخواهی نمیکنه و پسره کینه ای شده و با نقشه ای که میکشه دختره رو به خونه خودش میکشون و از اون سمت بابای دختره رو هم خبردار میکنه. باعث میشه پدر دختره راضی به ازدواجشون بشه و چون وصع مالی پسره خوب نیست مجبورن طبقه بالای خونه مادرشوهرش زندگی کنن ...
تلنگر
 

zahra14

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/20
ارسالی‌ها
96
پسندها
105
امتیازها
578
سطح
0
 
  • #1,117
سلام یه رمان بود اسم دختره مینا بود عاشق پسرعموش محمد بود محمدم عاشق مینا ولی بهم نمیگن تا اینکه عمو مینا با دخترش از خارج برمیگردن و محمد مجبور میکنن با این دخترعموش نهال که تازه از خارج برگشته ازدواج کنه مینا خیلی ناراحت میشه و بعد به خاطر کار پدرش میرن شیراز اونجا همه خانواده مادرش هستن پسرخالش امیرعلی از بچگی عاشق مینا یه شب تو اتاق امیرعلی بودن و مینا برای امیرعلی درد و دل میکنه امیرعلی بغلش میکنه مینا گریه میکنه تا اینکه مامان امیرعلی میاد تو اتاق میبینشون خوشحال میشه فکر میکنه اینا عاشق همن ولی مینا عاشق امیرعلی نبود میرن خواستگاری مینا مجبور میشن باهم ازدواج کنن یه شب امیرعلی میاد خونه مینا چون پدر و مادر مینا رفتن مسافرت صداش میشنوه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

mahya78831905

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
1/7/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,118
سلام یک رمان بود ک پسره مبخواست خودکشی کنه.دختذه تو ترافیک تو ماشین پسره رو دید و براش شماره انداخت.پسره موقع خودکشی بادختره تماس میگیره.بعدها باهم رفیق میشن و دختره تو پارک دیزی میخوره و آروغ می زنه و....اسم چیه توروخدا بهم بگید.
اسم این رمان تمنایی برای نفس کشیدن
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Sepideh.T

Sara_D

مدیر بازنشسته‌ی کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
30/5/20
ارسالی‌ها
1,320
پسندها
16,696
امتیازها
39,073
مدال‌ها
24
سطح
25
 
  • #1,119
یه دختری که اون و استاد دانشگاهش عاشق هم میشن و بعدا میفهمن که پسره دایی دختره هست و در آخر میفهمن که مادر دختره دختر ناتنی خانواده مادر بزرگ بوده
رمان زخم کهنه عزیزم
 
امضا : Sara_D
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Sepideh.T

HHMM

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
26/6/20
ارسالی‌ها
4
پسندها
4
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,120
سلام ببخشید دنبال یک رمان میگردم دختری برای دانشگاه مجبوره خونه دوست باباش بمونه دوست باباش هم فکر کنم یه برادر زاده به اسم سیاوش داره البته قرار بوده وقتی پسردوست پدرش از خارج برگشت دختره باهاش ازدواج کنه اما دختره و سیاوش عاشق هم میشن و باهم ازدواج می کنند هرچند طرد میشن ممنون میشم اسمش رو بگین هرچی فکر میکنم یادم نیست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Sepideh.T
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا