مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Liya

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
23/7/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,331
سلام من دنبال رمانی میگردم که دختره پدرو مادرش مرده بودن و با عمش زندگی می‌کرد و عاشق پسر عمش بود و خونواده پسر رو اجبار میکنند که با دختره ازدواج کنه بعدش جدا میشن و بعد جدا شدن پسره میفهمه دوسش داره اخرشم دوباره باهم ازدواج میکنند لطفا اگه اسمشو میدونید بگید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ℛℴℎ

fatemh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
23/7/20
ارسالی‌ها
11
پسندها
3
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #1,332
سلام من دنبال یه رمان میگردم اسم دختره بهار پسره هم نمیدونم شاهکاریا شاهد بود پسره بازیگر بود به دختره ۷ سال پیش ت*جاوز کرده بود تو مستی خودش نمیدونسته اسمشو بگید!!
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Mahdis_mdn

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
23/7/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,333
سلام من چندسال پیش یه رمان ترسناک خوندم الان خیلی دنبالشم داستان اینجوری بود که یه گروه باستان شناسی میرن تو یه جنگل برای تفریح بعد تا وسطایه جنگل ک میرن یه فردی میاد بهشون اخطار میده ک ازاینجا برید اونا اعتنایی نمیکنن بعد تو جنگل گم میشن و خونه اون فردی ک بهشون اخطار داده بود رو پیدا میکنن و میگن یه کسایی مارو اذیت میکنن اخرم مشخص میشه یه بچه جن رو سوزوندن و جنا نمیذارن از اون جنگل خارج بشن یه پسر مسیحی هم هست تو این اکیپ که بعد عاشق یه دخترا میشه و بخاطرش مسلمون میشه که با هم باشن
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ℛℴℎ

ℛℴℎ

نویسنده انجمن + نویسنده‌ی ادبیات
منتقد انجمن
تاریخ ثبت‌نام
27/7/18
ارسالی‌ها
1,384
پسندها
25,480
امتیازها
47,103
مدال‌ها
54
سن
20
سطح
28
 
  • #1,334
چندسال پیش یه رمان درحال تایپ می خوندم که دختره با دوستاش میره شمال و سر از یه ویلایی در میارن و اتفاقی یه باند خلاف و میبینن و فرار میکنن اما اون باند دنبالشون میوفتن و فکر میکنم دوستاشو می کشن خود دختره رو هم کاری میکنن که همه فکر میکنن دیوونه شده و یکی و میفرستن سراغش مدام دنبالشه یا یک دفعه میاد تو اتاق می ترسونش و برای همین هیچ مدرکی نداره و خانواده ش فکر میکنن دیوونه است. اما بالاخره یک روز اون کسی که اذیتش میکنه و میبینه و میفهمه توهم نداشته و بعدم که از طرف اون باند می دزدنش, بقیه و شو نخوندم.
کسی اسمشو می دونه؟؟؟
معشوقه شیطان
 
امضا : ℛℴℎ
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] melika98

Saba Abbasi

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
24/3/19
ارسالی‌ها
3,836
پسندها
44,552
امتیازها
74,373
مدال‌ها
34
سطح
38
 
  • #1,335
سلام
من اسم یه رمانی رو میخواستم که پسر داستان دخترهرو به زور همسر خودش میکنه و خودشم خلافکاره و دختره خودش یه پسره دیگه ای رو میخواست.پسره بعد از ازدواج تو خونه حبسش میکنه و خیلی کتک و آزارش میده و حتی به دختره میفهمونه باباش هم خلافکار کله گنده ایه اما دست آخر عاشق دختره میشه .اگه اشتباه منکنم یکی از شخصیتای نزدیک پسره اسمش شهاب بود
شبیه ازدواج اجباریه
 
امضا : Saba Abbasi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ℛℴℎ

mohammadatlantik

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
23/7/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,336
سلام خسته نباشین اعضای انجمن ازتون ممنون میشم برای پیدا کردن این رمان بهم کمک کنین خیلی مهمه!!! اینم خلاصه :درباره یه دختره ک تست بازیگری میده و قبول میشه..واسه یه فیلم قرار داد می‌بنده و می‌ره سر صحنه فیلم برداری با یه آقایی تقریبا سن بالا آشنا میشه و متوجه میشه ک کارگردانشونه. چند جلسه میره سر فیلم برداری .یه روز با یه پسر جوانی رو به رو میشه ک بعدش متوجه میشه پسره،پسره کارگردانشونه..و پسره خودش خوانندس. خلاصه بعد از کلی اتفاق یه روز خبر میرسه ک پدر و برادر دختره تصادف کردن و فوت کردن..در صورتی ک برادره تازه نامزد کرده بود.جنازه ای از اینا نمیاد و چند وقتی میگذره برادره برمیگرده و متوجه میشن تموم مدت زنده بوده و حالش خوب نبوده و یه خانواده ای ازش مراقبت میکردن..آخرش شخصیت اصلی دختر و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ℛℴℎ

missmasi

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
24/7/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,337
سلام وقتتون بخیر. ‌درباره دختری ک یه ماهگرفتگی رو صورتش داره خانوادش آزادش نمیزارن یه روز بیزون موقع خرید با مادرش با پسری آشنا میشه ک بهش گوشی میده ک باهاش در تماس باشه مخفیانه .اگه اسمشو میدونید بگید لطقا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ℛℴℎ

Setiw

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
24/7/20
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,338
دنبال یه رمانم که یادم نیس اسم دختره ارام بود اینا به اکیپ بودن یه داداش داشت به اسم ارسام قبلا میخواست با شهاب ازدواج کنه ولی با دوست صمیمیش بهش خ**یا*نت میکنه اهورا یکی از اکیپشون یه شب م**س.ت بود بهش ت*جاوز میکنه باهم ازدواج میکنن ولی اینم خ**یا*نت میکنه
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Setiw

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
24/7/20
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,339
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ℛℴℎ

Poone

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
24/7/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,340
سلام دوستان
یه رمان بود که اولش اینجوری شروع میشد که دختر قصه سوار هواپیما داره برمیگرده ایران و بغل دستیش یه آقای کچلیه.بعد از یه مدت این آقاهه با فامیل این دختره که اسمش ماهیه و دوست صمیمی هستن ازدواج میکنه و بعدش طلاق میگیرن و یه سری جریانات پیش میاد که اون آقاهه و دختره میرن تویه یه ویلایی توی آدربایجان و اونجا عاشق هم میشن.بعدش که برمیگردن تهران دختره متوجه میشه کسی که تا الان فکر میکرده پدرشه پدرش نبوده و میخواسته انتقام مادر دختره رو از اون بگیره و پدر واقعیش کسه که بهش میگفته عمو.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ℛℴℎ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
5
بازدیدها
155
عقب
بالا