مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Minarad

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
19/7/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,321
سلام دنبال اسم يك رمانم با شخصيت هاي شراره و جمشيد و فرهاد
داستان اين بود كه شراره و جمشيد با هم همكلاس بودن كه مجسمه سازي ميخوندن و با سفال شكل آدمارو درست ميكردن بعد فرهاد به جمشيد ميگه شراره و براي من خواستگاري كن و شراره و فرهاد با هم ازدواج ميكنن و بعد از فرهاد جدا ميشه بعد از سال ها باز جمشيدو ميبينه كه جمشيد توي اين همه سال تموم مجسمه هاي شراره رو ساخته و در نهايتم جفتشون ميميرن
 

sami1366

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
11/4/20
ارسالی‌ها
8
پسندها
22
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #1,322
سلام من دنبال یه رمانم
یه دختری به اسم لیلا میاد تهران درس بخونه تو دانشگاه عاشق یه پسری میشه، پسره پولداره اینا بی اجازه ی خانوداه پسره ازدواج می کنن و دختره حامله میشه.
یه روز پسره رفته خونه ی مامانش دختره هم دنبالش می ره اونجا تصادف میکنه، بچه به دنیا میاد اما پدر لیلا که از آزارهای خانوداه ی پسره خسته شده بود بچه رو میده به پسره و به دختره میگه نوزادش مرده لیلا به خاطر آسیبی که تو تصادفش به صورتش وارد شده مجبور میشه جراحی پلاستیک کنه چند سال بعد لیلا اتفاقی توی مدرسه ایه که درس میداده با دختر بچه ای به نام لعیا مواجه میشه که به شدت عصبی هست اما با لیلا ارتباط خوبی برقرار میکنه، کم کم معلم خصوصیش میشه و توی این رفت و آمدها با شوهرش روبه رو میشه، اما شوهرش به دلیل جراحی پلاستیک اون رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

SHIRIN.SH

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/2/18
ارسالی‌ها
13,914
پسندها
128,521
امتیازها
96,873
مدال‌ها
36
سطح
47
 
  • #1,323
سلام
من اسم این رمان رو می خواستم که دختر اگر اشتباه نکنم پرستار بود و بعد از چند وقت که در بیمارستان کار می کرد یک پسر از خارج کشور اومده بود و متخصص قلب بود و با اون پسر به صورت صوری نامزدی کرد اگر چه دلیل این نامزدی به خاطر پدر پسره بوده ولی پسره دوستش داشت اما بهش نمی‌گفت و وقتی که قرار شد نامزدی رو بهم بزنن دختره متوجه شد که عاشق پسره شده و وقتی فهمید عشقشون دو طرفس با هم ازدواج کردن
فکر کنم که رمان "دروغ شیرین" باشه^^
 
امضا : SHIRIN.SH

سپیده م.ی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/5/19
ارسالی‌ها
18
پسندها
16
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #1,324
سلام یه رمانی بودکه دختره مهندس یه چیزی تو پزشکی بودبعد یه جایی زلزله اومد اینم رفت اون جا مسئول مدیریت یه بخشی شد یه پسره هم اون جا بود بعد اونجا مریضی اومده بود فهمیدن که از آب هست وقتی رفتن درس کنن پسره رو مار گزید
 

sami1366

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
11/4/20
ارسالی‌ها
8
پسندها
22
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #1,325
سلام
من دنبال یه رمانی هستم
یه دختری (لیلا) دانشگاه تهران قبول میشه، تو دانشگاه طی اتفاقاتی با پسری آشنا میشه، پسره بر خلاف میل خانواده با لیلا ازدواج می کنه، لیلا باردار میشه، در آخرین روزها یک روز پسره میره خونه ی مادرش لیلا هم دنبالش میره، تصادف شدیدی می کنه.
پدر لیلا که از آزار خانواده ی پسر خسته شده، نوزاد رو به دامادش میده و فک کنم بهش میگه دخترش فوت شده. به لیلا هم فک کنم، میگه نوزاد مرده.
لیلا به خاطر تصادف مجبور میشه جراحی پلاستیک کنه. چند سال بعد در مدرسه ای که معلم بوده با دختری به نام لعیا مواجه می شه که خیلی نا آرام بوده. اما با لیلا ارتباط برقرار می کنه، وقتی برای تدریس خصوصی به خونه ی دختر میره متوجه میشه لعیا دخترشه و شوهرش و میبینه
اما شوهرش اونو به خاطر عمل جراحی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

melika98

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
1/2/20
ارسالی‌ها
42
پسندها
381
امتیازها
1,723
سطح
0
 
  • #1,326
چندسال پیش یه رمان درحال تایپ می خوندم که دختره با دوستاش میره شمال و سر از یه ویلایی در میارن و اتفاقی یه باند خلاف و میبینن و فرار میکنن اما اون باند دنبالشون میوفتن و فکر میکنم دوستاشو می کشن خود دختره رو هم کاری میکنن که همه فکر میکنن دیوونه شده و یکی و میفرستن سراغش مدام دنبالشه یا یک دفعه میاد تو اتاق می ترسونش و برای همین هیچ مدرکی نداره و خانواده ش فکر میکنن دیوونه است. اما بالاخره یک روز اون کسی که اذیتش میکنه و میبینه و میفهمه توهم نداشته و بعدم که از طرف اون باند می دزدنش, بقیه و شو نخوندم.
کسی اسمشو می دونه؟؟؟
 
امضا : melika98
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ℛℴℎ

RahaAmini

ارشد بازنشسته + نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
24/10/19
ارسالی‌ها
1,777
پسندها
44,860
امتیازها
61,573
مدال‌ها
52
سطح
38
 
  • #1,327
سلام
من دنبال یه رمانی هستم
یه دختری (لیلا) دانشگاه تهران قبول میشه، تو دانشگاه طی اتفاقاتی با پسری آشنا میشه، پسره بر خلاف میل خانواده با لیلا ازدواج می کنه، لیلا باردار میشه، در آخرین روزها یک روز پسره میره خونه ی مادرش لیلا هم دنبالش میره، تصادف شدیدی می کنه.
پدر لیلا که از آزار خانواده ی پسر خسته شده، نوزاد رو به دامادش میده و فک کنم بهش میگه دخترش فوت شده. به لیلا هم فک کنم، میگه نوزاد مرده.
لیلا به خاطر تصادف مجبور میشه جراحی پلاستیک کنه. چند سال بعد در مدرسه ای که معلم بوده با دختری به نام لعیا مواجه می شه که خیلی نا آرام بوده. اما با لیلا ارتباط برقرار می کنه، وقتی برای تدریس خصوصی به خونه ی دختر میره متوجه میشه لعیا دخترشه و شوهرش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ℛℴℎ

Mahsa73

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
18/7/20
ارسالی‌ها
2
پسندها
9
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #1,328
سلام دنبال یه رمان میگردم اینکه یه دختری بود که تو تهران درس میخوند و بدون اطلاع پدرش صیغه یه اقا پسری میشه ولی رابطه نداشتن و ازین دخترای تقریبا مذهبی بوده این دختر میره خونه پسره مادر پسره هم اونجا بود و باهم اشنا میشن و میفهمه اصلا به لحاظ فرهنگی به هم نمیخورن بعد پسره بهش خ**یا*نت میکنه و با یه دختر تو تیپای خودش دوست میشه و اینکه تو این بین بهش خبر میدن پدرش بر اثر نیش مار فوت شده و بعدها این دختر با یه اقای دکتر اشنا میشه تا همین جاهاش یادمه میشه لطفا اگه اسمشو میدونین بهم بگین
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ℛℴℎ

سامیه.ایران

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
3/7/20
ارسالی‌ها
7
پسندها
5
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #1,329
سلام ، من یه رمان قبلا خوندم . اسمش یادم نیست . دو تا برادر بودن . فک کنم یه روز به خونشون حمله میکنن اونا توی کمد قائم شدن ، برادر کوچیکه از لای شکاف کمد ت*جاوز به مادرشو میبینه از اون به بعد خیلی آدم سنگی میشه ، برادر بزرگه که دنبال آروم کردن برادر کوچیکه‌ست چند سال بعد میبرتش توی همون خونه و برادر کوچیکه وقتی خشمش سر باز میکنه با اینکه برادرش مریض بوده شروع میکنه به زدن اون . میرن بیمارستان و ....
یادم نیست اسمش چی بود هر کی میدونه لطفا بگه‍♀
اسطوره
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ℛℴℎ

roya_._84

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
22/7/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,330
سلام دوستان . یه رمانی هست که یه پسره مدل بود بعد دختره پریسا بود اسمش فک کنم براش خیاطی میکرد و میدوخت لباس بعد پسره رفت با خواهرش و بعد اخره سر همون پریسارو گرفت ..کسی اسمشو میدونه؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ℛℴℎ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
5
بازدیدها
155
عقب
بالا