مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

[ایسا]

سلام من دنبال یه رمان هستم که دختره پسر خالش که بچگی عاشق باهاش خیلی خوب بوده از خارج میاد بعد دختره دیگه باهاش خوب نیست و باهم لجبازی میکنن اسم پسره هم کوهیار بود خیلی ممنون میشم اگه اسمشو بگید

اوای احساس

 

[~HADIS~]

تشکر از لطفتون.اگه کس دیگه ای هم میدونه لطفا بهم بگه.
خیلییییی مهمه.حتی اگه روانشناسی هم باشه قبوله

ذهن بیمار دل عاشق

 

[~HADIS~]

سلام من دنبال ی رمانی هستم که اسم دختره یادم نیست ولی فامیلش آزاد بود این دختره جدا از خانواده اش زندگی میکرد و چشماش مشکل داشت یعنی لنز می ذاشت ی خواهر هم داشت دختره کار میکرد و تو آپارتمانش با پسری آشنا شد
فقط همین قدر یادمه اگه اسم رمانو میدونید میشه بهم بگید

پشت یک دیوار سنگی

 

[mahsa1377]

سلام دنبال رمانیم که خیلی وقت پیش خوندم ..دختره داستان بازیگره و یه مادر و خواهر کوچیکتر داره ...یه عمو یا دوست خانوادگی هست که این دختره ازش حساب میبره و اخرم این عموعه بامادرش ازدواج میکنه ..داستان از اون جایی شروع میشه که پسر این عموعه با بچش از خارج برمیگرده ..راستی خواهر این دختره هم نامزد برادر کوچیکس
امیدوارم درست گفته باشم

 

[Liloa]

سلام. دنبال رمانیم که فقط میدونم تو اسمش کلمه راز داشت ایرانی بود راجب دختر دبیرستانیه که باهم نقشه می‌کشن به دروغ بگن تو راه یه پسری مزاحمشون شده و اینا و بعد اینا هر روز الکی یه داستانی راجب این سرهم می کنن کشش میدن طوری که خودشونم باورشون میشه همچین چیزی بوده تا این که بر اساس قانون جذب واقعا همچین پسری پیدا میشه توی زندگیش

ترو خدا اسمش و پی دی افشو دارید بدید

 

[zkmlin]

سلام. چند وقت پیش یه رمان خونده بودم ولی اسمشو یادم نمیاد..در به در دنبالشم..موضوعشو میگم اگه کسی میدونه لطفا اسمشو بهم بگه.



رمان در مورد دختری بود که پدرو مادرشو از دست داده بود و با دایی و پدربزرگ نابیناش زندگی میکرد و کارمند یه شرکت بود..داییش رو از دست میده و مرگشو از پدربزرگش پنهان میکنه.. و چون صدای رئیس جدید شرکتشون عین داییش بود ازش خواهش میکنه نقش دایی مردشو جلو پدربزرگش بازی کنه ..

 

[Fatimoghadam]

سلام وقتتون بخیر یه رمان بود که متاسفانه اسم شخصیتای اصلیش یادم نمیاد ماجراش اینطوری بود که دختره با دوستاش شرطبندی میکنه و میبازه و مجبور میشه بره سراغ یه پسره بعد حالا زیاد یادم نمیاد اما اینا ارتباطشون شکل میگیره ولی پسره سر سو تفاهم با دختره به هم میزنه،درواقع دختره رو با یه پسری میبینه و فکر میکنه اون پسره دوست پسرشه در حالی که داداش دخترست خلاصه اون ماجرا تموم میشه،این دختره تو یه شرکتی کار میکرده که رئیسش بابای پسره بوده و از دختره میخواد که با پسرش ازدواج کنه و میرن خواستگاری،دختره اونجا میفهمه که رئیسش بابای همون پسرست و خلاصه اخرشم خوب تموم شد حس میکنم اسم پسره سیاوش بود مطمئن نیستم اها یکی از تیکه هایی که خیلی تو ذهنم...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ZAHRA TAVASOLIAN]

میشه یه رمان معرفی کنید که پسره دختره رو خیلی تنبیه کنه؟ منظورم بی دی اس ام نیست اصلا. همینجوری تو شرایط مختلف

نزار دنیا رو دیوونه کنم

 

[Aabbcc]

نزار دنیا رو دیوونه کنم

اینو خوندم دیگه چی؟

 

[Aabbcc]

میشه یه رمان معرفی کنید که شخصیت دختر کوچیک باشه؟ زیر18سال منظورمه