اشعار رهاشده کاربران اشعار ناگفته هایی برای گفتن | زین العابدین کاربر انجمن یک رمان

[شرور]

نام مجموعه اشعار: ناگفته هایی برای گفتن

نویسنده : زین العابدین

سخنی با خوانندگان:
قرار بود تاپیک اشعاری به سبک رباعی باشه اما بدلیل تغییر ناخواسته اسم تاپیک محدودیتی در سبک اشعار وجود ندارد و مختص یک سبک نیست
​

مقدمه:

جفا کردی عزیزم جفا کردی
رفتی و به حال خودم رها کردی
ندیدی بعد رفتنت بریدم من
ببین با این دلم تو چه ها کردی​

 

[شرور]

سرنوشتم بی میل من نوشته شد
غم عجیب با این دلم سرشته شد
رفتی و با رفتنت در دلم غوغاست
بی تو یارا عزرائیل مرا فرشته شد​

 

[شرور]

پریشانم از زندگی ، نالیدن چرا
درست زندگی کن ، مالیدن چرا
گذر میکند این عمر فانی روزی
جوانی و برنایی ، بالیدن چرا
​

 

[شرور]

نمک خوردی نمکدون شکستی
درِ دروازه دهانت رو نبستی
بر خیز و از دنیایم بیرون رو
نمیدانستم اینقدر آهن پرستی​

 

[شرور]

غروب شد و من هنوز چشم براهم
نیومدی و افزون کردی فغان و آهم
تیره گشته چشمانم از گریه و زاری
دفتر و خودکار شده تنهاترین پناهم

​

 

[شرور]

مدتی است که ناخوش و ویرانم من
غافل از اطرافیان و دوستانم من
اجل مهلتم داده اما پس میزنم زیرا
از خودم و این زندگانی گریزانم من
​

 

[شرور]

شب است و آسمانِ پر ستاره
خبر میده که بارون نمی باره
پیام دادم ای یار نازنینم
بیایی باهم باشیم دوباره
​

 

[شرور]

عیّاری هستم و اینگونه شعار بر دهنم
بشنو حرفم و آویزه گوش کن سخنم
غم این دنیا مخور دنیا محل گذر است
درین میکده غمخواراگر هست اون منم
​

 

[شرور]

غافل از حال خود و دگرانیم
دل به دنیا بسته و نگرانیم
کار دنیا رو به حال خود رها کن
یک روز امدیم و دگر روز گذرانیم
​

 

[شرور]

داد از تنهایی و داد ازین دل
از تنهایی افتاده در دل مشکل
دل تنها و من تنهاتر از او
دل از تو نگیرم تا رها نشوم از گِل​