اشعار رهاشده کاربران اشعار ناگفته هایی برای گفتن | زین العابدین کاربر انجمن یک رمان

[شرور]

مشو غرِّه به جوانی جوانی گذر است
هرچه اندوخته ای درین دنیا حَدَر است
سالها باد در گلو انداخته و بی حیایی
بدان بابترین کار دنیا آخرت سفر است​

 

[شرور]

روبهی را رنگ کرده جای شیران میکنند
وز نادانی خود مملکتی را ویران میکنند
رای میدهند به دینار و دلار و یورو
صفری برداشته و واحد پول تومان میکنند​

 

[شرور]

درد کشور تازه نیست و درمان ندارد
خدمت کردن نیاز به قسم قرآن ندارد
انکس که قصدش خدمت به خلق است
احتیاج به التماس این و آن ندارد​

 

[شرور]

میخواهم که بگویم افکار افتاده در سرم را
ویروسی اومده درگیر کرده اهل کشورم را
شبیه به سرماخوردگی و انفلونزاست خیلی
بحرانی شده و تعطیل کرده مسجد و حرم را​

 

[شرور]

گویند که کووید ۱۹ یا کروناست اسمش
از کار انداختن شش و ریه هاست رسمش
دنیا رو در نوردیده و به چالش کشیده
این ویروس از خفاش و ووهان چینه اصلش​

 

[شرور]

ترسی نداریم چونکه ما از نسل شیرانیم
از کشور زلزله و سیل و اصل بحرانیم
خشکسالی و وبا و سل ها گذرانده ایم ما
کرونا که سهل است حریف سختراز اینانیم​

 

[شرور]

پزشکان و پرستاران جان بر کفی داریم
بر یافتن دارو و درمان خیلی امیدواریم
صبوری میکنیم و یاور عزیزان پزشکیم
ما مشهور به ملتی پر تلاش و پشتکاریم

​

 

[شرور]

میدهم هشدار بر کسی که دارد گوش شنوا
کاستی ها کردیم و آمد بالاخره اینجا کرونا
دست در دست هم دهیم و به هوش باشیم
رحم ندارد این ویروس سمج بر پیر و برنا​

 

[شرور]

آمدی و گفتی عمو شعری بگو شادِ شاد
خانه دلت به درک خانه دلم را کن تو آباد
دنیا محل گذر است راست گفتی عمو
تغییر روش میدهم منِبَعد هرچه باداباد
​

 

[شرور]

تبریک می گوییم عید نوروز را غریبانه
کرونا آمده و همه درگیریم با این بیگانه
خواسته پزشکان و پرستاران است از ما
بمانیم در خانه که این خود بهترین درمانه​