متفرقه دیالوگ هایی زیبا از رمان های خارجی

[Just sara=[]

من رمان های خارجی زیادی خوندم و می خونم برای همین تصمیم گرفتم قسمت هایی که به نظرم زیبا و احساسی و بامعنی بود رو توی این تاپیک برای شما کاربران و بازدیدکنندگان عزیز قرار بدم
امیدوارم خوشتون بیاد
لطفا توی نظر سنجیم شرکت کنید که بدونم اگه بده تاپیکو حذف کنم​

 

[Just sara=[]

نام رمان: After2
نویسنده: آنا تاد
گوینده: هری
شنونده: مادرهری
*من هیچوقت فکر نمیکردم بتونم همچین حسی داشته باشم.تنها چیزی که میدونم اینکه اون الان تنها دلیل خوشحالیه منه واگه اون منو ترک کنه من دیگه هیچوقت خوب نمیشم...نمیشم مامان.اون تنها شانسیه که من دارم تا بقیه عمرمو تنها نمونم .​

 

[Just sara=[]

نام رمان:After2
نویسنده: آنا تاد
گوینده:هری
شنونده: مادرهری
*این واسه من یه بازی نیست،نه این دفعه.من دوستش دارم , من واقعا دوستش دارم.من انقد دوستش دارم که نمیتونم حتی به تو بگم چقد چون خودمم هنوز نتونستم بفهمم. ​

 

[Just sara=[]

نام رمان:After2
نویسنده: آنا تاد
گوینده:هری
شنونده: مادرهری
*من نمیدونم باید چه غلطی کنم تا لیاقتشو داشته باشم.هیچی الان نمیدونم..ولی اون دوستم داره.​

 

[Just sara=[]

نام رمان:After2
نویسنده: آنا تاد
گوینده:هری
شنونده: مادرهری
* تو میدونی چه حسی داره وقتی یکی عاشقته با اینکه این همه گند کاریایی که انجام دادی؟ من اصلا قابل مقایسه با اون نیستم.اون واسه من خیلی خوبه واون دوستم داره.من اصلا نمیدونم چرا ولی اون دوستم داره.اون همیشه پیش منه مامان؛اون همیشه منو میبخشه حتی وقتی نباید ببخشه، اون باعث میشه من سعی کنم یه مرد بهتری بشم.​

 

[Just sara=[]

نام رمان:After2
نویسنده: آنا تاد
گوینده:هری
شنونده: مادرهری
*من میدونم یه آدم افتضاحم.اینو میدونم.من خیلی کارای افتضاحی کردم ولی تسا نمیتونه منو ترک کنه .من نمیخوام دیگه تنها باشم ودیگه هیچوقت نمیتونم کسی رو دوست داشته باشم .​

 

[Just sara=[]

نام رمان:After2
نویسنده: آنا تاد
گوینده:هری
شنونده: مادرهری
* اون فقط واسه منه.اون گناه همیشگیه منه مامان ومن حاظرم بخاطرش بیوفتم تو جهنم.​

 

[Just sara=[]

نام رمان:After1
هری: تو نمیفهمی.
تسا: چی؟ من چیو نمیفهمم؟
هری: اینکه من تورو میخوام؛ من تورو بیشتر از هرچیز وهرکسی تو این دنیا میخوام.​

 

[Just sara=[]

نام رمان:After1
هری: میدونی، ما نمیتونیم فقط مثل دوتا دوست باشیم.
تسا: میدونم.​

 

[Just sara=[]

نام رمان: Fifty shades darker
نویسنده: ای.ال.جیمز

*کریستین: ترکم نکن .
آنا: محض رضای خدا ... نه ! من نمیخوام که برم.
کریستین: واقعا؟
آنا: چی کار میتونم بکنم که بهت بفهمونم که من قرار نیست فرار کنم؟ چی میتونم بگم؟
کریستین: یه کاری هست که میتونی انجام بدی.
آنا: چیه؟
کریستین: با من ازدواج کن.​