متفرقه دیالوگ هایی زیبا از رمان های خارجی

[Violinist cat❁]

در لحظه‌ها زندگی کنیم، اما به هیچ لحظه‌ای دل نبندیم.

تکه‌هایی از یک کل منسجم| پونه مقیمی

 

[ADLAYD]

برشی از کتاب زندگی در پیش رو​

نوشته رومن گاری​

بدترین چیزها همیشه در درون آدم اتفاق می افتد. اگر اتفاق از بیرون بیفتد مثل وقتی که اردنگی میخوریم، می شود زد به چاک اما از درون غیر ممکن است.

 

[Violinist cat❁]

«گذشته‌مان» را با تمام اشتباهات، از دست دادن‌ها، انتخاب‌ها و اتفاق‌ها در آغوش بکشیم.

تکه‌هایی از کل منسجم|پونه مقیمی

 

[Violinist cat❁]

[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]مردم همیشه شکایت می‌کنند که چرا کفش ندارن تا این‌که یه روز آدمی رو می‌بینن که پا نداره و بعد غر می‌زنن که چرا ویلچر اتوماتیک ندارن، چرا؟ چی باعث میشه که به طور ناخودآگاه خودشون رو از یه سیستم ملال‌آور به یکی دیگه پرت کنن؟ چرا اراده فقط معطوف به جزئیاته و نه کلیّات؟ چرا به جای این‌که «کجا باید کار کنم؟» نمیگیم «چرا باید کار کنیم؟» چرا به جای «چرا باید تشکیل خانواده بدم؟» میگیم «کی باید تشکیل خانواده بدم؟»[/BGCOLOR]

[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]جز از کل| استیو تولتز[/BGCOLOR]

 

[Violinist cat❁]

[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]مردم وقتی غافل‌گیر می‌شوند، شبیه بچه‌ها رفتار می‌کنند.[/BGCOLOR]

[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]جز از کل| استیو تولتز[/BGCOLOR]

 

[Violinist cat❁]

[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]من واقعی چیست ؟[/BGCOLOR]
[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]همان چیزی است که تو هستی[/BGCOLOR]
[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]نه آن چیزی که دیگران [/BGCOLOR][BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]از تو می‌سازند[/BGCOLOR]

[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد| پائولو کوئیلو[/BGCOLOR]

 

[Violinist cat❁]

من بی‌گناهم، تا زمانی که کسی نفهمد گناهکارم.

تو| کرولاین کپنس

 

[Violinist cat❁]

[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]وقتی بچه هستی، مدام از تو می‌پرسند: «حالا فرض کنیم همه‌ی مردم خودشون رو انداختن توی چاه، تو هم باید این کار رو کنی؟».[/BGCOLOR]
[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]وقتی بزرگ میشی ماجرا فرق می‌کنه. آدم‌ها بهت میگن: آهای، همه دارن می‌پرن تو چاه، تو چرا نمی‌پری؟![/BGCOLOR]

[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]جز از کل| استیو تولتز[/BGCOLOR]

 

[ADLAYD]

برشی از کتاب جای خالی سلوک
محمود دولت آبادی


تا چه مایه اندوهناک و دشوار می‌تواند باشد عالم، وقتی تو هیچ بهانه‌ای برای حضور در آن نداشته باشی.

 

[ADLAYD]

برشی از کتاب کلیدر
نوشته محمود دولت آبادی


جنگ و صلح کی از هم جدا بوده اند؟ زبان را برای صلح در دهان داریم و تفنگ را برای جنگ در دستها. رسم مردی همین است!