مهم تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته

[HORZAD_ES]

وقت بخیر، درخواست نقد

کامل شده | مجموعه دلنوشته‌های به وقت لیلی | هورزاد اسکندری کاربر انجمن یک رمان

به نام خداوند جان و خرد عنوان دلنوشته: به وقت لیلی نویسنده: هورزاد اسکندری سطح: منتخب ویراستار: مبینا زارع مویدی مقدمه: عطر حضورت را باد به گوشم رساند و ستاره صبح مسیر مشرق را برایم آذین بست! قرار بود سری به قلب آسمان بزنم و جای پا محکم کنم برای روزهایی که گمان می‌کردم از راه می‌رسند و من هر...

forum.1roman.ir

- نقد شد​

 

[معصومه فخیری]

سلام. درخواست نقد

دلنوشته | مجموعه دلنوشته‌های فراموشی یک جنایتکار | معصومه فخیری کاربر انجمن یک رمان

نام: فراموشی یک جنایتکار نام نویسنده: معصومه فخیری مقدمه: چه چیزی برای یک فرد بسیار وحشتناک است؟ مرگ، از دست دادن عزیزانش، دچار شدن به بیماری و... . و اما سوال پیش می‌آید چه چیزی برای یک جنایتکار وحشتناک است؟ دستگیر شدن، رکب خوردن، اعتماد کردن، گوش ندادن به حرف‌هایش و... . شاید درست باشد، ولی...

forum.1roman.ir

- نقد شد

 

[هدیه امیری]

دلنوشته | مجموعه دلنوشته‌های رجم | هدیه قلی‌زاده امیری کاربر انجمن یک رمان

نام دلنوشته: رجم نویسنده: هدیه قلی‌زاده امیری مقدمه: از رفتنت چندان نمی‌گذرد. تو نیستی و من در خود سرگردانم، نبودنت شایعه‌ای بیش نیست. غیر قابل نفوذ برای واژگان، مصون برای سکوت، شب‌ها را ترک می‌کنم، بدان شناخت مسیری بی‌آن‌که بدانم زندگی را باید از کجا آغاز کنم!

forum.1roman.ir

درخواست نقد

 

[.DocTor.]

دلنوشته | مجموعه دلنوشته‌ دستانت را به من امانت بده‌ | اهورا کاربر انجمن یک رمان

عنوان : دستانت را به من امانت بده نويسنده: اهورا تابش مقدمه : در مسیر باد و سرنوشت سمت ناودان‌هایی که بی‌نامند، کمی دوستم داشته باش نظم رفتنت را بهم بریز کمی دستت را به من بده که امتداد دستانت، بندر آرامش است

forum.1roman.ir

دلنوشته | مجموعه دلنوشته ساتن قرمز | اهورا تابش کاربر انجمن یک رمان

عنوان : ساتن قرمز نویسنده : اهورا تابش مقدمه : در این روز معمولی گمان می‌کردم لباس سفید عادی به تن داشته باشی اما تو بازهم مرا غافلگیر کردی با این ساتن نازک قرمز مانند ماهی کوچکی در تنگ آب که رقص کنان برای خود آواز عشوه می‌خواند، می‌مانی و من دوباره در افکارت گرهی خواهم زد و در فضایی آکنده از...

forum.1roman.ir

دلنوشته | مجموعه دلنوشته کالبد مادرم | اهورا تابش کاربر انجمن یک رمان

عنوان : کالبد مادرم نویسنده: اهورا تابش مقدمه : هنگامی که کالبد مادرم را شکافتند گویی تمام دلش، برای من سوخته بود! دلش خوشبخت نبود زیرا من مرتکب شده‌ام بگذار بهمن یخ زده نسیان مرا در کام خود فرو ببرد که اورا خوشبخت نکرده‌ام! من به آن خ*یانت کردم از این رو که هیچ‌وقت خوشبخت نبوده است...

forum.1roman.ir

وقت بخیر درخواست نقد

 

[Moonlight~]

دلنوشته | مجموعه دلنوشته‌های غبطه‌ی مذبوح | مائده یاری کاربر انجمن یک رمان

به نام او عنوان دلنوشته: غبطه‌ی مذبوح نویسنده: مائده یاری مقدمه: نامه‌های پخش و پلا بر روی میز چوبی، خراش‌های گوشه‌ی میز قدیمی، نوشته‌های مچاله شده، لیوان شیشه‌ای و ته‌مانده‌ی آب، خودنویس مسکوت و لکه‌ی جوهر سیاه بر دل سفید کاغذ... . بوم شوم نامشروعشان فالی را فریاد می‌زند: - این جا آرزویی مُرده.

forum.1roman.ir

روز بخیر
درخواست نقد

 

[HORZAD_ES]

وقت بخیر...
درخواست نقد.

دلنوشته | مجموعه دلنوشته های یادت باشد | هورزاد اسکندری کاربر انجمن یک رمان

به نام خدا عنوان دلنوشته: یادت باشد نویسنده: هورزاد اسکندری مقدمه: وقتی بعد از مدتها آشیان قلبم را خانه تکانی کردم، دیدم زباله دانی شده است! گویی حتی محافظت از خاطرات بعضی آدمها در دلت، قادر است وجودت را به گند بکشد و بوی تعفنش بند بند تو را خفه کرده و به دار بیاویزد... نادیا! تا دیر نشده دست...

forum.1roman.ir