مباحث متفرقه [ به اینم می‌گن رمان ؟! ]

[Narges Movahedi]

این چه وقاحتیه!
سبیل؟ نو نو نو
جاست ته‌ریشی که دختره عاشقشه
به اینم میگن رمان؟-_

با افتخار دو رمان خوندم که سیبل داشتن


ولی چیزی که برام عجیبه اینه که این ها هیچ دعواهای معمولی ندارن. مثلا اختلاف سلیقه، اختلاف عقیده. هیچ وقت دو تا ادم نیستن که کپ هم باشن، و طبیعیههههه که بحث کنن. بعد این لعنتیا هیچ وقت اختلاف سلیقه ندارن. اوج دعواشون همون غیرت بازی های تکراری با دیالوگ های تکراریه.
به این هم میگن رمان؟

 

[Edward]

ناشناس :
_ یک گذشته ی ناراحت کننده برا شخصیت رمانت بنویس

نویسنده کلیشه نویس :
۱_دوست دخترشخصیت اصلی مرد بهش نامردی کرده و ولش کرده رفته اونم از همه زنا متنفرررررره همه زنا نامرد هستن


۲_ دوست دخترش ولش کرده با یکی دیگه رفته خارج اینم بعد از ده سال هنوز عاشق دل خسته است

بعد ده سال ملت قیافه هم دیگرو هم یادشون میره چه برسه به عشق و عاشقی

***
راستی یکم از محالات بگم براتون
امکان نداره تو یه رمان دختر نقش اصلی صورتش جوش دار باشه، کک مکی باشه و یا دماغش بزرگ باشه حتی نویسنده بگه قیافه یارو متوسطه یه سکانس میزاره مهمونه طرف میره آرایشگاه پری میشه همه هم تو مهمونی میخش میشند

 

[قندعسل]

همیشه دختره لبای قلوه‌ای خواستنی داره و پسره میخواد رژلبشو با روش خودش پاکش کنه :/

 

[قندعسل]

همیشه خدا هم پسره یه دخترخاله داره که تو نخ پسره اس ( تو مهمونی ها هم نیم متر پارچه تنشه فقط نگید نه که مدیونین) که میچسبه بهش دختره‌ی میمون!!
اینم شد رمان؟

 

[دختــرک]

همیشه خدا هم پسره یه دخترخاله داره که تو نخ پسره اس ( تو مهمونی ها هم نیم متر پارچه تنشه فقط نگید نه که مدیونین) که میچسبه بهش دختره‌ی میمون!!
اینم شد رمان؟

حق حق

پسره هم ازش متنفره و مامان این شازده میخواد ببندش به ریش اون

 

[H A N I N]

دختره تا وقتی که پسره رو ندیده هی بهش لعنت می‌فرسته بعد می‌بینتش عاشقش میشه!
به اینم می‌گن رمان؟!​

 

[آل۱۱]

خیلی تو دلم موند اینو بگم‌. بروبچ رمان‌خون اصولاً میرن رمان های طنز می‌خونن و همش کلکلی و کلیشه‌ای؛ مثل در همسایگی گودزیلا، اشراف‌زاده‌ی شیطون بلا و... بعد فکر می‌کنن بهترین رمان عمرشونو خوندن
عزیزم اینا بدترین رمانای عمرتونه!
بعد پا میشن میان که می‌خوان رمان بنویسن، می‌بینی یه خلاصه‌ی جدیه، ولی نویسنده تو شروع رمات، از یه کلکل مسخره بین دو شخصیت مهم رمان شروع کرده و کل رمان تو دیالوگ‌های بی‌سر و ته و فوق‌العاده بی‌مزه، خلاصه شده.

خواهش می‌کنم قبل از شروع نویسندگی اثر فاخر بخونین ، من خودم نویسنده‌ی قابلی نیستم، ولی قبل از شروع یه کوچولو آموزش ببینین تا نویسنده‌های آینده به جای اینکه از دیالوگ‌های زیاد و مسخره تقلید کنه، از فضاسازی و شخصیت‌سازی و پیرنگ فوق‌العادتون تقلید کنه‌.

 

[Fatemeh.ghafouri]

موضوع رمانای مثلا تراژدی تلگرام:
دختره مامانش مرده و از وقتی یادش میاد یه بابا داره که باباعه دخترش رو توی شرطبندی می‌بازه. به کی؟ به یه رییس مافیا

یه سوال رییس مافیا شدن همیشه انقدر آسون و مفتی بوده ما داغ بودیم نفهمیدیم؟

 

[Dark night]

موضوع رمانای مثلا تراژدی تلگرام:
دختره مامانش مرده و از وقتی یادش میاد یه بابا داره که باباعه دخترش رو توی ق*م*ا*ر می‌بازه. به کی؟ به یه رییس مافیا

یه سوال رییس مافیا شدن همیشه انقدر آسون و مفتی بوده ما داغ بودیم نفهمیدیم؟

اینم یاد آور بشم رئیس مافیا حداکثر ۳۰ سالشه و باید دو تا رفیق علاف خل مغزم داشته باشه/=

 

[Fatemeh.ghafouri]

اینم یاد آور بشم رئیس مافیا حداکثر ۳۰ سالشه و باید دو تا رفیق علاف خل مغزم داشته باشه/=

حالا اینکه یه آدم سی ساله چجوری یه باند مافیا رو به دست آورده و مدیریت میکنه رو فاکتور بگیریم
اون رفیقای خز خل مغزشم فاکتور بگیریم
وجداناً این رییس مافیا چجوری دربست پیش سرکار خانومه یکسره ام خارج یا شمال پلاسه؟:/
اون اعضای بدبخت مافیا مگه جکن؟:/