- ارسالیها
- 131
- پسندها
- 1,066
- امتیازها
- 6,403
- مدالها
- 7
هومم.. شخصیت پسره یک وسیله ی مهم رو(مثلاً عینک یا موبایلش) رو ازش می گیره بعد دختره در تلاش برای گرفتن اون وسیله یدفعه دو اتفاق ممکنه بیوفته:
۱. تو چشمای هم خیره میشن و دختره داره اون موقع تو خودش، چشمای پسره رو توصیف می کنه
۲. میوفته روشو بعد پسره با خجالت بهش وسیلهشو برمیگردونه و بدون هیچ حرفی میره
فانوساً؟ به اینم میگن رمان؟
۱. تو چشمای هم خیره میشن و دختره داره اون موقع تو خودش، چشمای پسره رو توصیف می کنه
۲. میوفته روشو بعد پسره با خجالت بهش وسیلهشو برمیگردونه و بدون هیچ حرفی میره
فانوساً؟ به اینم میگن رمان؟