مباحث متفرقه [ به اینم می‌گن رمان ؟! ]

  • نویسنده موضوع MehrDãd.K
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 665
  • بازدیدها 38,866
  • کاربران تگ شده هیچ

Lu^na☆

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/11/20
ارسالی‌ها
529
پسندها
14,300
امتیازها
31,673
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #401
همیشه ی خدا دختره گونه هاش گل میندازه تا بناگوش سرخ میشه
آخه یکی نیست بگه این ویژگی واسه اونایی که مثل برف سفیدن نه تو خواهر من
همیشههه هم پسر داستان عاشق خجالت دختره میشع:/
به اینم میگن رمان؟
 
امضا : Lu^na☆

Lu^na☆

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/11/20
ارسالی‌ها
529
پسندها
14,300
امتیازها
31,673
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #402
یعنی تو رمان دختره هرچی توسری خور تر و بی عرضه تر پسره عاشق تر:///
به اینم میگن رمان؟
 
امضا : Lu^na☆

Lu^na☆

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/11/20
ارسالی‌ها
529
پسندها
14,300
امتیازها
31,673
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #403
یه رمان خوندم پسره اولش که با دختره دشمن بود هر روز خدا کتکش میزد؛ سرش رو چندبار کوبید به دیوار! با کمربند میزدش. موبایل رو کوبید تو فرق سر دختره
بعد دختره یه قطره اشک نریخت، یعنی یه قطره ها!
آخرم پسره افتخار می‌کرد به مقاومت دختره://///
این چرندیات حتی خندیدن هم نداره‌.
به اینم میگن رمان؟
 
امضا : Lu^na☆

Lu^na☆

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/11/20
ارسالی‌ها
529
پسندها
14,300
امتیازها
31,673
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #404
همیشه ی خدا پرستار های بیمارستان، منشی ها و یکی از فامیل های پسره بهش نظر داره:/
آخه پفیوز یخچال کی از یه خود درگیر عصبی خوشش میاد که همیشه هم به همه سگ محلی می‌کنه

آدمو عصبی میکنن :uz4i::star-w1ars-smiley-023:
آخه به اینم میگن رمان؟
 
امضا : Lu^na☆

زهرا؛

مدیر بازنشسته ورزش + طراح انجمن
طراح انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/7/20
ارسالی‌ها
4,936
پسندها
15,154
امتیازها
54,873
مدال‌ها
24
سطح
25
 
  • #405
همیشه وقتی میرن بیمارستان وقتی به پرستار میگن کدوم اتاقه؟ میگه انتهای راه رو سمت راست! آخه خواهرم بیمارستان به اون گندگی فقط انتهای راه رو سمت راست رو داره؟؟؟؟ خدایی همه رو توی همون اتاق جا میدین؟
آخه به اینم میگم رمان؟؟
 
امضا : زهرا؛

BlaCkfloWeR

مدیر بازنشسته طبیعت
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
17/4/21
ارسالی‌ها
976
پسندها
14,783
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سطح
25
 
  • #406
همیشه دختر نقش اصلی میره آرایشگاه؛ اگه زنه پیر و کارکشته باشه که هر صدم ثانیه ازش تعریف می‌کنه که:
وای چه انگشتای کشیده و دلربایی داری، چه هیکلی داری ماشالله، تو خودت بیش از حد خوشگلی با این چشم‌هاش سبز آبی که رگه های عسلی و قرمز داخلشه، وای خدایا تو چقدر زیبایی، تو همینجوریشم قشنگی آرایش کنی چی‌میشی؟
دختره هم خجالت میکشه و شرمنده میشه مثلا، سرخ نمیشه هاااا اون فقط مخصوص تعریف های آقاییشونه!
خود نویسنده چه اعتماد به خورشیدی داشته که اومده حوری بهشتی گذاشته تو رمانش:/
آخه به اینم میگن رمان؟
 
آخرین ویرایش
امضا : BlaCkfloWeR

BlaCkfloWeR

مدیر بازنشسته طبیعت
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
17/4/21
ارسالی‌ها
976
پسندها
14,783
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سطح
25
 
  • #407
همیشه هر حدسی‌ که شخصیت اصلی درباره‌ی خوب و بد بودن آدما تو رمان میزنه درسته -_-
هر وقتی هم دلشوره می‌گیرن یکی می‌میره، یا تصادف می‌کنه، یا سکته می‌کنه، یا میره کما
خلاصه از یه طریقی می‌میره، یا اگه خوب بشه باز یچیش میشه می‌میره
یعنی این راه رد خور نداره
بس کنید این کلیشه‌ها رو دیگه نویسندگان محترم #_#
آخه به اینم میگن رمان؟
 
آخرین ویرایش
امضا : BlaCkfloWeR

BlaCkfloWeR

مدیر بازنشسته طبیعت
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
17/4/21
ارسالی‌ها
976
پسندها
14,783
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سطح
25
 
  • #408
داخل رمان‌ها از دم همه چشم رنگین، یعنی زوج‌های رمان اوضاع چشم هاشون به این صورته:
۱
پسر= رنگی
دختر= رنگی
۲
پسر= مشکی
دختر= رنگی
۳
پسر= مشکی
دختر= مشکی
یعنی امان از توصیفات نویسنده‌ها درست زمانی که می‌خوان گره‌ی هفت پیچی بخورن به چشم‌های هم:
۱
برگشتم و چشم‌های دریاییم توی نگاه دریاییش گره خورد و منو غرق کرد.
۲
به چشم‌هاش نگاه کردم، مشکی درست مثل شب، آدمو توی خودش غرق می‌کرد.
۳
به چشم‌هاش نگاه کردم ، چشم‌هاش درست مثل چشم‌های خودم بود ولی یه فرقایی داشت...
اکثرا در این گزینه دنبال تفاوت می‌گردن که همونو سوژه کنن و توی غرق بشن@_@ کلا شخصیت‌های داستان در‌حال غرق شدن هستن
بعد طرف مقابل قطعا باید پوزخند بزنه یه چیزی بپرونه:
چیه خوشگل ندیدی؟
بعد دختره هم در بیاد بگه نه میمون ندیدم.
و این بحث...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : BlaCkfloWeR

Armita.sh

سرپرست کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
3/6/22
ارسالی‌ها
2,547
پسندها
21,204
امتیازها
48,373
مدال‌ها
44
سطح
32
 
  • #409
همیشه یه دختره هست که عاشق پسره‌ست و می‌خواد عشق پسره رو نابود کنه.... نگی ندیدی تا حالا که با همین ملاقه می‌کوبمماااا.
آخه به اینم می‌گن رمان؟
 

ryhneae

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
1/5/18
ارسالی‌ها
1,948
پسندها
35,444
امتیازها
84,373
مدال‌ها
27
سن
18
سطح
34
 
  • #410
دختره یه رژ قرمز زده، پسره می بینه "غیرتی" می شه
عیو، به اینم می گن رمان؟
 
امضا : ryhneae

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
0
بازدیدها
194
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
277
پاسخ‌ها
9
بازدیدها
536
پاسخ‌ها
4
بازدیدها
607
پاسخ‌ها
3
بازدیدها
686
عقب
بالا