منم یه بار یه خواب دیدم توی باغمون بودیم یعنی من بیرون باغمون بودم و همه تو باغ بودن. من نشسته بودم رو تپه داشتم با گوشیم بازی میکردم یه صدای فس فسی اومد . از جام بلند شدم که یه کم اون ور تر یه گودال دیدم که یه مار سرشو از توش در اورده . وحشت کردم. خواستم بودوم که لنگه دمپاییم پقی افتاد از پام گوشیم هم که رو تپه گذاشته بودم. می خواستم برم سمت گوشیم که ماره رو دیدم که هفت تا سر داره و داره میاد سمت منوالا من ی بار تو خواب ی مار افتاده بود دنبالم منم فرار می کردم تهشم نمیدونم گرفت منو یا ن