منم یه بار یه خواب دیدم توی باغمون بودیم یعنی من بیرون باغمون بودم و همه تو باغ بودن. من نشسته بودم رو تپه داشتم با گوشیم بازی میکردم یه صدای فس فسی اومد . از جام بلند شدم که یه کم اون ور تر یه گودال دیدم که یه مار سرشو از توش در اورده . وحشت کردم. خواستم بودوم که لنگه دمپاییم پقی افتاد از پاموالا من ی بار تو خواب ی مار افتاده بود دنبالم منم فرار می کردم تهشم نمیدونم گرفت منو یا ن![]()