مشاعره مشاعر با شعر نو

  • نویسنده موضوع AVA_SEY
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 109
  • بازدیدها 2,470
  • کاربران تگ شده هیچ

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,004
پسندها
6,120
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #41
سالی از عمرمان تمام شد .... تعطیلات تمام شد ....
چه بسا زندگی های ارزشمندی به نقطه پایان رسید ...
دستم را به سراسر شب کشیدم
زمزمه نیایش در بیداری انگشتانم تراوید
خوشه فضا را فشردم
قطره های ستاره در تاریکی درونم درخشید
و سر انجام
در اهنگ مه الود نیایش ترا گم کردم


سهراب
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
27/12/21
ارسالی‌ها
1,961
پسندها
6,250
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • #42
دستم را به سراسر شب کشیدم
زمزمه نیایش در بیداری انگشتانم تراوید
خوشه فضا را فشردم
قطره های ستاره در تاریکی درونم درخشید
و سر انجام
در اهنگ مه الود نیایش ترا گم کردم


سهراب
می آیم با پیرنگ غم
از خواب و خیال و خاطره
می تنم تار بر تن تنگ تشنگی ام ...
گفته بودی وقتی می آیی
پاهایت را نیاور
دست هایت را نیاور
 
امضا : بَهآرنارنج

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,004
پسندها
6,120
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #43
روزی که این چنین
به زیبائی اغاز شود
از برای ان نیست که در حسرت تو بگذرد
تو باد و شکوفه و میوه ای
ای همه فصوی من
بر من چنان چون سالی بگذر
تا جاودانگی را اغاز کنم

احمد شاملو
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,933
پسندها
4,122
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #44
روزی که این چنین
به زیبائی اغاز شود
از برای ان نیست که در حسرت تو بگذرد
تو باد و شکوفه و میوه ای
ای همه فصوی من
بر من چنان چون سالی بگذر
تا جاودانگی را اغاز کنم

احمد شاملو
می نالم از نامردمانِ مرد
در این شهوت سرای قومِ اهریمن
که با عکسی به ظاهر نور وُ جسمانی
می خرند نازِ مرا اندازه ی مادر
سی وُ اندی سرودم
با شما بودم
ولی حالا پریشانم ، پشیمانم
رهسپارم من
و دنبالم به زنجیر می کِشم احساسِ نابم را؛
در این درهای تو در تویِ تقدیر
می شکافم من دلِ تنهاییم را،
و می لولم بسوی پیله ی تاریکِ احساسم
صدایی می رسد از راه
صدایم می زند سهراب
و دیگر هیچ ،به جز حسرت،
به جز دلتنگیِ مفرط
به جز آه .....

بدرو ...
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,004
پسندها
6,120
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #45
می نالم از نامردمانِ مرد
در این شهوت سرای قومِ اهریمن
که با عکسی به ظاهر نور وُ جسمانی
می خرند نازِ مرا اندازه ی مادر
سی وُ اندی سرودم
با شما بودم
ولی حالا پریشانم ، پشیمانم
رهسپارم من
و دنبالم به زنجیر می کِشم احساسِ نابم را؛
در این درهای تو در تویِ تقدیر
می شکافم من دلِ تنهاییم را،
و می لولم بسوی پیله ی تاریکِ احساسم
صدایی می رسد از راه
صدایم می زند سهراب
و دیگر هیچ ،به جز حسرت،
به جز دلتنگیِ مفرط
به جز آه .....

بدرو ...
هزار افتاب خندان در خرام است
هزاران ستاره گریان در تمنای من
عشق را کاش زبان سخن بود

شاملو
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,933
پسندها
4,122
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #46
هزار افتاب خندان در خرام است
هزاران ستاره گریان در تمنای من
عشق را کاش زبان سخن بود

شاملو
در گلستان زندگی حرث کردند
و زندگی جاودانه را به یادش
در کوچه دشت بلوط
عاشقانه شروع کردند...

سرمای سیاه سرد زمستانی
باغ شقایق به دست تها ...!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,004
پسندها
6,120
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #47
در گلستان زندگی حرث کردند
و زندگی جاودانه را به یادش
در کوچه دشت بلوط
عاشقانه شروع کردند...

سرمای سیاه سرد زمستانی
باغ شقایق به دست تها ...!
این منم
تنها و حیران نیمه شب
کرده ام هم راز خود مهتاب را
گویم امشب بینم ان گل را بخواب
من مگر
در خوب بینم خواب را

مشیری
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,933
پسندها
4,122
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #48
این منم
تنها و حیران نیمه شب
کرده ام هم راز خود مهتاب را
گویم امشب بینم ان گل را بخواب
من مگر
در خوب بینم خواب را

مشیری
آی آدم ها

آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید

یک نفر در آب دارد می سپارد جان

یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند

روی این دریای تند و تیره و سنگین که می‌دانید!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,004
پسندها
6,120
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #49
آی آدم ها

آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید

یک نفر در آب دارد می سپارد جان

یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند

روی این دریای تند و تیره و سنگین که می‌دانید!
در دور ترین فواصل هستی
نزدیکترین مخاطب من باش
نه بانگ خروس هست و نه مهتاب
نه دمدمه سپیده دم اما
تو ایینه دار روشنای صبح
در خلوت خالی شبانه من باش
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,933
پسندها
4,122
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #50
در دور ترین فواصل هستی
نزدیکترین مخاطب من باش
نه بانگ خروس هست و نه مهتاب
نه دمدمه سپیده دم اما
تو ایینه دار روشنای صبح
در خلوت خالی شبانه من باش
شادي مکن از زادن و شيون مکن از مرگ زين گونه بسي آمد و زين گونه بسي رفت!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا