فال شب یلدا

شاعر‌پارسی اشعار رشیدالدین وطواط

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #71
چمن باغ پر ثریا شد
خار و خارا عقیق و مینا شد

پیر گشته شد جهان ، ز سعی بهار
بنگر از سر چگونه برنا شد ؟

باغ خرم نبود ، خرم گشت
زاغ زیبا نبود زیبا شد

این یکی چون سپهر اعظم گشت
و آن یکی چون بهشت اعلا شد

بر هوا شد ز روی دریا ابر
دشت از اشک او دریا شد

تحفهٔ باد مشک و عنبر گشت
کسوت خاک خز و دیبا شد

لاله چون جام لعل گشت بوصف
آب در جوی همچو صهبا شد

برق مانند دست موسی گشت
ابر مانند طور سینا شد

رازهای نهفتهٔ گیتی
از دل خاک تیره پیدا شد

کوه چون بزمگاه کسری گشت
ابر چون دستگاه دارا شد

مرده را باد صبح زنده کند
باد گویی دم مسیحا شد

ساحت بوستان و عرصهٔ دشت
از در عشرت و تماشا شد

ابر گوهر فشان ز غایت جود
چون کف پادشاه دنیا شد

آفتاب ملوک دهر ، اتسز
که بدو چشم ملک بینا شد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #72
لوای دولت و ملت کنون مظفر شد
که پادشاه جهان ابوالمظفر شد

خدایگان بشر، شاه‌ شیر دل، اتسز
که باس او را شیر فلک مسخر شد

ز بی‌قراری سر تیغ پسر صواعق او
همه ممالک گیتی برو مقرر شد

شدست ملک سکندر نصیب شاه جهان
مگر که شاه جهان وارث سکندر شد

خجسته هجرت او از دیار مولد او
دلیل دولت چون هجرت پیمبر شد

تباه بود ازین پیش حال دهر و کنون
بفر دولت او حال دهر دیگر شد

همه بسیط جهان، بعد از آن که مظلم بود
بنور عاطفت و بر او منور شد

چو خلدها شده از عدل او بیابان‌ها
سرابها چون چشم‌های کوثر شد

در آن دیار که سایه فگند رایت تو
گیاه و خار همه یاسمین و عرعر شد

کدام بقعه، که نی آب او چو صهبا گشت ؟
کدام خطه که نی سنگ او چو گوهر شد؟

ز غایت ‌خوشی اندر دماغ اهل هدی
غبار موکب او چون عبیر و عنبر شد

زمین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #73
چون علاء دولت و دین دروغا خنجر کشد
رایت اعزاز حق بر گنبد اخضر کشد

تا بود زین سان هلاک خسم او، از آفتاب
هم سپر گیرد بکف گردون و هم خنجر کشد

دهر کی یارد که در راه خلافش پا نهد؟
چرخ کی یارد که از خط وفاقش سر کشد

دست او گنج از برای دین پیغمبر دهد
تیغ او رنج از برای دین پیغمبر کشد

یمن ها حاصل کند اصحاب ‌ایمان را فلک
چون یمین اتسزی تیغ یمانی بر کشد

گردد اندر باغ مینا گر چو کحالان صبا
توتیای او در دریدهٔ عبهر کشد

خنجره او در سر گردون همی منزل کند
هیبت او بر دل شیران همی لشکر کشد

از قبول صدر او بر سر ولی افسر نهد
وز نهیب تیغ او بر سر عدو معجر کشد

باسماع کوس در هیجا حسام اخضرش
از عروق اهل بدعت بادهٔ احمر کشد

رمح ثعبان شکل او هنگام حرب از پشت زین
بدسگالان را بدم مانند ثعبان در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #74
ای بعزم تو فتح را پیوند
پست با همت تو چرخ بلند

خان عادل تویی و از عدلت
هست چون خلد عدن خطبه چند

دین حق را کمالی و مرساد
بکمال تو از زوال گزند

از تو بر فرق نیک خواهان تاج
و زتو بر پای بدسگالان بند

خسروان را بمهر تو ایمان
سروران را به جان تو پیوند

خار با یاد مجلس تو چو گل
زهر با مهر حضرت تو چو قند

ناصح از دولت تو یابد کام
حاسد از صولت تو گیرد پند

مملکت بر کنار نشاندست
از تو امیدوار تر فرزند

کشت زار امید شد تازه
تا کفت تخم جود بپراکند

پردهٔ جهل علم تو بدرید
خانه ظلم عدل تو بر کند

لفظ تو گوشها بدر آراست
خلق تو مغزها بعطر آکند

برنخیزد مگر به نفع الصور
هر مه را زخم تیغ تو بفکند

خسروا، بوده‌ام بهر وقتی
از قبول در تو روزی مند

دسته‌ اعراض تو مرا امروز
سوخت بر آتش عنا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #75
ای تو بر آزادگان عصر خداوند
گیتی هرگز نزاد مثل تو فرزند

یک سخن مایه هزار سخن سنج
یک هنرت زیور هزار هنرمند

هست فلک را بوفق رأی تو پیمان
هست جهان را به خاک پای تو سوگند

دست مواقف ز اصطناع تو پر در
پای مخالف ز انتقام تو در بند

هر چه نهال سخاست کف تو بنشاند
هر چه درخت جفاست لطف تو برکند

نام نکو به ز مال و همت عالیت
نام نکو جمع کرد و مال پراکند

دست تو حساد را ز پای درآورد
پای تو افلاک را ز دست در افکند

داده همه طالبان ملک جهان را
در صف هیجا زبان نیزهٔ تو پند

خنجر تو از برای حرمت قرآن
فایده زند برد و حرمت پا زدند

تیغ تو چندان بکشت مبتدعان را
تا شکم خاک را ز کشته بیاگند

رستم سکزی نکرده‌ است بعمری
آنچه تو یک لحظه کرده ای بسمرقند

بر در خیبر ندیده اند ز حیدر
آنچه ز باس تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #76
رفت آن نگار و عشق آن نگار ماند
او شد ز دست و دست نشاطم ز کار ماند

از دیده رفته چهرهٔ همچنون نگار او
وز اشک دیده چهرهٔ من پر نگار ماند

از چشم من جمال دو رخسار یار رفت
وندر دلم خیال دو رخسار یار ماند

بودی مرا قرار دل از دیدن رخش
او رفت وبی رخش دل من بی قرار ماند

خوردم بسی ش*ر..اب وصالش، کنون مرا
حاصل از آن ش*ر..اب سر پر خمار ماند

پروردمش به خون دل اندر کنار خویش
رفت آن نگار و خون دل اندر کنار ماند

گلنار بود طلعت زیبای او مرا
اکنون ز دست گل شد و دریده خار ماند

مقهور قهر او دل من گشت و نیک گشت
موقوف عشق او تن من ماند و زار ماند

در عشق او نماند مرا فکر صواب
گر ماند، مدح بارگه شهریار ماند

خوارزمشاه، آنکه ز بذل یمین او
دریا ز در و کان ز گهر بی یسار ماند

شاهی، که جان حاسد او تا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #77
ای آنکه در جهان ز تو سری نهان نماند
با عدل تو نشان ستم در جهان نماند

تا چرخ تیغ فتنه نشان در کفت نهاد
از فتنه هدف در نواحی عالم نشان نماند

از خسروان عرصهٔ عالم، بعلم و حلم
بر تخت خسروی چو تو صاحب قران نماند

با کوکبان جاه تو در کل خافقین
آوازهٔ کواکب هفت آسمان نماند

آن کس که کرد با تو بجان باختن خطر
در ششدر نهیب تو جز رایگان نماند

هر طیر و وحش گرسنه را در فضای دشت
چون تیغ بی‌دریغ تو یک میزان نماند

برخان جود تو شکم هیچ کس تهی
زیر سپهر، جز شکم و بحر و کان نماند

بر همت رفیع ترا در علو جاه
جز گنبد محیط شریک عیان نماند

بر حفظ جان و مال بشبها ز عمل تو
بر هیچ نقطه مشغلهٔ پاسبان نماند

در راه‌های مهلک بی خوف و بی رجا
جز عصمت تو بدرقهٔ کاروان نماند

ز آثار خنجر تو که دارد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #78
شاها ، ز زخم تیغ تو گردون حذر کند
در زیر رایت تو ظفر مستقر کند

دستت همان دهد که زمین و زمان دهد
تیغت همان کند که قضا و قدر کند

آن کس که دید لطف نسیم خصال تو
شرم آیدش که یاد نسیم سحر کند

با روضهٔ امید کند جود تو همانک
با کشت زار وقت بهاران مطر کند

علمت نشان ز مایهٔ علم علی دهد
علت خبر ز سایهٔ عدل عمر کند

بر دفتر قبول تو حشمت رقم کشد
در ساحت جناب تو دولت مقر کند

خاره هزار پاره شود در یکی زمان
گر چشم هیبت تو بخاره نظر کند

یک ذره کینهٔ تو جهانی کند خراب
زهر ، ارچه اندکست ، فراوان ضرر کند

گردون ز بهر عدت انصار ملک را
گه ماه را کمان کند و گه سپر کند

باد نهیب تو چو وطن های عادیان
اوطان دشمنان تو زیر و زبر کند

آن خطه را ، که نیزهٔ خطیب حافظست
احداث را چه زهره ؟ که آنجا گذر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #79
تویی که صبح عدو هیبت تو شام کند
امور ملک مثال تو با نظام کند

زصبح تیغ تو روشن ترست و هیبت او
حیات حاسد تو تیره تر زشام کند

عنایت فلکی نزد تو مقیم شود
سعادت ابدی پیش تو مقام کند

خطای محض بود ، هر که باعطای کفت
حکایت کرم از حر و از غمام کند

بعمر خویش نبیند بجز سلامت نفس
هرآنکه بر تو و انصار تو سلام کند

همی نداند گردون که از جواهر سعد
نثار فرق نکو خواه تو کدام کند ؟

زمانه زهر کند باده را بجام اندر
چو دست حاسد جاه تو کدام کند

کفایت تو بنظم جهان مثال دهد
عنایت تو بکار هدی قیام کند

قیاس نیست مر آن وقفه را که با اعدا کند
خیال خیل نهیب تو در منام کند

زخلق فایح تو مشک بوی تحفه برد
زعزم لایح تو صبح نور وام کند

معالی از قبل کسب مفخرت شب و روز
همی بحبل جوار تو اعتصام کند

چه فخر باشد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #80
شاها ، فلک عدوی ترا در عنا فگند
وز صحن بوستان مرادش جدا فگند

افلاک دوستان ترا در طرب نشاند
و ایام دشمنان ترا در عنا فگند

گیتی ز صدق تو قلبم مخرقه شکست
گردون ز جاه تو علم کبریا فگند

تو کبرایی محضی و از دفتر جلال
اخلاق تو علامت کبرو ریا فگند

مصباح علم ها ز دل تو قدر فروخت
مفتاح رزق ها بکف تو قضا فگند

روشن از چشم بزرگی مگر درو
گردون ز گرد موکب تو توتیا فگند؟

از چرخ مجد کوکب جاه رفیع تو
بر روشنان قبهٔ خضرا ضیا فگند

بر شخص ها عطای تو خط غنا کشید
در طبع ها لقای تو تخم هوا فگند

از ظالمان چه بیم ؟چو عدلت نمود روی
و سحرها چه باک؟که موسی عصا فگند

آنکس که پیش رمح تو آید بمعرکه
خود را بقصد در دهن اژدها فگند

کفار را حسام تو هنگام کارزار
از عرصهٔ بقا بمضیق فنا فگند

حفظت امان نداد جز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا