- تاریخ ثبتنام
- 13/8/20
- ارسالیها
- 251
- پسندها
- 10,025
- امتیازها
- 27,333
- مدالها
- 14
سطح
19
- نویسنده موضوع
- #11
یلی متعجب گفت:
- نمیخوای به من نشونش بدی؟
جیجی سرش رو به معنیِ نه بالا انداخت و نوچی گفت. بیلی زیر لب گفت:
- اوکی! تو نگو اون عکسِ کیه؛ منم راجب نقشه و چیزایی که فهمیدم بهت چیزی نمیگم!
جیجی از جاش بلند شد و درحالی که اون عکس رو تو جیب پشتِ شلوارش میذاشت گفت:
- چیشد؟! چیزی هم تو نقشه پیدا کردی؟
بیلی با لبخند مرموزی جواب داد:
- نه!
- مطمئنی؟
بیلی با همون لبخندش ادامه داد:
- تا حالا انقدر مطمئن نبودم جیجی!
جیجی با تعجب باشهای گفت و بعد اضافه کرد:
- خوب اگه اینطوره بیا باهم برسیش کنیم!
- باشه!
بیلی برگشت سمتِ تخت و خواست اولین قدم رو برداره که سرجاش خشکش زد. جیجی متعجب به بیلی خیره شد و بعد ردِ نگاهش رو دنبال کرد تا رسید به تختی که تا همین چند دقیقه قبل روش تمام مدارک و نقشه و عکس...
- نمیخوای به من نشونش بدی؟
جیجی سرش رو به معنیِ نه بالا انداخت و نوچی گفت. بیلی زیر لب گفت:
- اوکی! تو نگو اون عکسِ کیه؛ منم راجب نقشه و چیزایی که فهمیدم بهت چیزی نمیگم!
جیجی از جاش بلند شد و درحالی که اون عکس رو تو جیب پشتِ شلوارش میذاشت گفت:
- چیشد؟! چیزی هم تو نقشه پیدا کردی؟
بیلی با لبخند مرموزی جواب داد:
- نه!
- مطمئنی؟
بیلی با همون لبخندش ادامه داد:
- تا حالا انقدر مطمئن نبودم جیجی!
جیجی با تعجب باشهای گفت و بعد اضافه کرد:
- خوب اگه اینطوره بیا باهم برسیش کنیم!
- باشه!
بیلی برگشت سمتِ تخت و خواست اولین قدم رو برداره که سرجاش خشکش زد. جیجی متعجب به بیلی خیره شد و بعد ردِ نگاهش رو دنبال کرد تا رسید به تختی که تا همین چند دقیقه قبل روش تمام مدارک و نقشه و عکس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش