- ارسالیها
- 103
- پسندها
- 513
- امتیازها
- 2,753
- مدالها
- 5
- سن
- 25
- نویسنده موضوع
- #1
کد داستان: 174
ناظر: NADIYA._.pd
به نام خدايي که قلم را به دستانم هديه داد
نام اثر: تنها در من
نام نویسنده: زهرا.و
ژانر: #درام
خلاصه:
تينا دخترک داستانمان زندگي ميکند تا ثانيهها بگذرند و تمام شود اين زندان اجباري.
زنداني از جنس خشم! خشمي مانند آتشهاي روشن مانده بر زير خاکستره ظاهر.
***
سخني از شخصيت اصلي داستان:
سلام دوستان! اسمم تيناست.
داستان واقعيتهاي زندگيه خودمه. الان که دارم اينا رو واسه نويسنده ميگم، ساعت يک و پنجاه دو دقيقه بامداده و من مثل تموم شبهاي ديگه بيخوابي زده به سرم و به گذرگاههاي ترسناکي که ازشون رد شدم فکر ميکنم. تو يه لحظه به سرم زد بیارمشون رو کاغذ؛ شايد يه روزي اين داستان و به...
ناظر: NADIYA._.pd
به نام خدايي که قلم را به دستانم هديه داد
نام اثر: تنها در من
نام نویسنده: زهرا.و
ژانر: #درام
خلاصه:
تينا دخترک داستانمان زندگي ميکند تا ثانيهها بگذرند و تمام شود اين زندان اجباري.
زنداني از جنس خشم! خشمي مانند آتشهاي روشن مانده بر زير خاکستره ظاهر.
***
سخني از شخصيت اصلي داستان:
سلام دوستان! اسمم تيناست.
داستان واقعيتهاي زندگيه خودمه. الان که دارم اينا رو واسه نويسنده ميگم، ساعت يک و پنجاه دو دقيقه بامداده و من مثل تموم شبهاي ديگه بيخوابي زده به سرم و به گذرگاههاي ترسناکي که ازشون رد شدم فکر ميکنم. تو يه لحظه به سرم زد بیارمشون رو کاغذ؛ شايد يه روزي اين داستان و به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر