درخواست تاپیک جامع درخواست جلد رمان

[ماهی قرمز؛]

وقت بخیر. برای دلنوشته‌م درخواست جلد داشتم.

دلنوشته | مجموعه دلنوشته‌های سرسام | دیاناس کاربر انجمن یک رمان

نام مجموعه دلنوشته: سرسام نویسنده: دیاناس مقدمه: عمیقاً احساس می‌کردم زباله‌دانیِ مغزم نیازمند خالی شدن است. نکته بد ماجرا اما این بود که دیگر حتی نمی‌توانستم دردهایم را به قلم آورم!

forum.1roman.ir

 

[ماهی قرمز؛]

درخواست جلد برای دل‌نوشته‌م :)✨

متوسط | مجموعه دل‌نوشته‌های فردای حزین | دیاناس کاربر انجمن یک رمان

نام مجموعه دلنوشته: فردای حزین نویسنده: دیاناس سطح: متوسط مقدمه: به فردای سیاه و خاکستری روزهایم نظر می‌کنم که چه ساده از دستت خواهم داد. چه ساده قدمی به فنا نزدیک می‌شوم و چه ساده دلم را به خاک می‌سپارم؛ با دست‌های خودم!

forum.1roman.ir

 

[صباترنجی]

سلام وقت بخیر.
درخواست جلد دارم.

در حال تایپ | رمان الیگاتور | صبا ترنجی کاربر انجمن یک رمان | Page 6

کد رمان: 5515 ناظر رمان: @GHOGHA.YAGHI خلاصه: می‌خواهم زنده بمانم، به هر قیمتی! زندگی را زندگی کنم، به هر تاوانی! من خوب نیستم، قهرمانی قصه به تنم بد قوراگی می‌کند. *** الیگاتور( نوعی تمساح پوزه پهن، این نوع تمساح می‌تواند مدت‌ها در آرامش طعمه را زیر نظر بگیرد و بعد به یکباره او را ببلعد. )

forum.1roman.ir

 

[faezeh akbari]

در حال تایپ | رمان تلألو جَبر | مبینا زارع مویدی کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: 5557 ناظر رمان: @رَهٰآ خلاصه: آتش به تیشه‌ی زندگی‌‌اش خورد و تازیانه‌های آن، قلبش را به خون کشیدند. دفتر روزگار ورق خورد و به زیان دخترک شد؛ اما دلدادگی‌‌اش آسان نبود که این‌گونه از دستش دهد. اگر زمین و زمان دست به دست یکدیگر دهند، دوشیزه از معشوقه‌اش دست نخواهد کشید. آنان شیفتگی‌شان...

forum.1roman.ir

سلام، خواست جلد برای رمانم رو داشتم

با سلام؛ طراح شما:
FATEMEH ASADYAN
نویسنده عزیز توجه داشته باشید که حتما عکسی با کیفیت به خصوصی طراح ارسال کنید. در غیر این صورت انتخاب عکس بر عهده خود طراح است و امکان تغییر آن وجود ندارد. لطفاً منتظر باشید تا خود طراح با شما گفتگو ایجاد کند.​

 

[faezeh akbari]

وقت بخیر. برای دلنوشته‌م درخواست جلد داشتم.

دلنوشته | مجموعه دلنوشته‌های سرسام | دیاناس کاربر انجمن یک رمان

نام مجموعه دلنوشته: سرسام نویسنده: دیاناس مقدمه: عمیقاً احساس می‌کردم زباله‌دانیِ مغزم نیازمند خالی شدن است. نکته بد ماجرا اما این بود که دیگر حتی نمی‌توانستم دردهایم را به قلم آورم!

forum.1roman.ir

درخواست جلد برای دل‌نوشته‌م :)✨

متوسط | مجموعه دل‌نوشته‌های فردای حزین | دیاناس کاربر انجمن یک رمان

نام مجموعه دلنوشته: فردای حزین نویسنده: دیاناس سطح: متوسط مقدمه: به فردای سیاه و خاکستری روزهایم نظر می‌کنم که چه ساده از دستت خواهم داد. چه ساده قدمی به فنا نزدیک می‌شوم و چه ساده دلم را به خاک می‌سپارم؛ با دست‌های خودم!

forum.1roman.ir

با سلام؛ طراح شما:
Zandix
نویسنده عزیز توجه داشته باشید که حتما عکسی با کیفیت به خصوصی طراح ارسال کنید. در غیر این صورت انتخاب عکس بر عهده خود طراح است و امکان تغییر آن وجود ندارد. لطفاً منتظر باشید تا خود طراح با شما...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[faezeh akbari]

سلام وقت بخیر.
درخواست جلد دارم.

در حال تایپ | رمان الیگاتور | صبا ترنجی کاربر انجمن یک رمان | Page 6

کد رمان: 5515 ناظر رمان: @GHOGHA.YAGHI خلاصه: می‌خواهم زنده بمانم، به هر قیمتی! زندگی را زندگی کنم، به هر تاوانی! من خوب نیستم، قهرمانی قصه به تنم بد قوراگی می‌کند. *** الیگاتور( نوعی تمساح پوزه پهن، این نوع تمساح می‌تواند مدت‌ها در آرامش طعمه را زیر نظر بگیرد و بعد به یکباره او را ببلعد. )

forum.1roman.ir

با سلام؛ طراح شما:
.ZARA.
نویسنده عزیز توجه داشته باشید که حتما عکسی با کیفیت به خصوصی طراح ارسال کنید. در غیر این صورت انتخاب عکس بر عهده خود طراح است و امکان تغییر آن وجود ندارد. لطفاً منتظر باشید تا خود طراح با شما گفتگو ایجاد کند.​

 

[سیده پریا حسینی]

درخواست جلد برای رمان خفته در باد

نویسنده: سیده پریا حسینی
ژانر : تاریخی فانتزی عاشقانه

زاویه دید: دانای کل

خلاصه:
لوسی زن جوان و زیبایی‌ ست که از خانواده‌ی متملک خود طرد شده و در پی حمایت گسترده از نابینایان شهر، بانوی بینوایان و بی پناهان شده است. با تصمیم بر ازدواج اجباری او با کافری ثروتمند و امتناع لوسی، روزگار او و اطرافیانش تیره و تار میشود.

* اقتباسی از داستان سنت لوسی یکی از قدیسان مسیحی که حامی نابینایان بود. بر اساس گفته ها، دشمنان مسیحیت او را گرفته و آتش زدند اما او به اذن خدا نسوخت. قبل از آنکه او را بکشند، چشمانش را از حدقه در آوردند

در حال تایپ | رمان خفته در باد | سیده پریا حسینی نویسنده برتر انجمن یک رمان

کد رمان: 5193 ناظر: @Dreamer Soul زاویه دید: دانای کل خلاصه: لوسی زن جوان و زیبایی‌ ست که از خانواده‌ی متملک خود طرد شده و در پی حمایت گسترده از نابینایان شهر، بانوی بینوایان و بی پناهان شده است. با تصمیم بر ازدواج اجباری او با کافری ثروتمند و امتناع لوسی، روزگار او و اطرافیانش تیره و تار...

forum.1roman.ir

 

[اهورا.]

دلنوشته | مجموعه دلنوشته دیگر جوان نمی‌شوم | اهورا تابش کاربر انجمن یک رمان

عنوان : دیگر جوان نمی‌شوم نویسنده : اهورا تابش مقدمه : در راستای خیابان در کنار صندوق پست غم‌نامه‌ای را از پرندگان سراغ می‌گیرم؛ در این سرزمین حتی پرندگان غمگین هستند، گویی باید منتظر آمدن معجزه‌ای باشیم.... اما انتظار معجزه را بعید می‌دانم! پرندگان همه خیس‌اند و گفتگویی از پریدن نیست. گویی...

forum.1roman.ir

درخواست جلد

 

[Mozafar.T]

اسم رمان: عذاب (جلد دوم بعد تاریکی)
نام نویسنده: مظفرتندر، کوهیار
ژانر: ترسناک، درام.
ارسالی در موضوع 'رمان عذاب (جلد دوم بعد تاریکی) | کار گروهی کاربران انجمن یک رمان' در حال تایپ | رمان عذاب (جلد دوم بعد تاریکی) | کار گروهی کاربران انجمن یک رمان | Page 2

 

[A.Khani]

درخواست جلد رمان
اســم رمان: سئوگیم
نـویـسـنـده: آلفا
ژانــر: پلیسی، عاشقانه
خلاصه:آدما زود عاشق میشن زود دل میدن و زود دل میکنن! این وسط کسایی هستن که اشتباه میکنن ولی سود میبرن و در عین ناباوری کسایی هم هستن که اشتباه نمیکنن ولی زیان میبرن! بله این زندگی ماست، بین ما تفاوت های زیادی وجود داره که با گذر زمان آشکار میشن..!

در حال تایپ | رمان سئوگیم | آلفا کاربر انجمن یک رمان | انجمن رمان نویسی یک رمان

به نام خدا کد رمان: 5126 ناظر: @GHOGHA.YAGHI خلاصه‌: آدما زود عاشق میشن زود دل میدن و زود دل میکنن! این وسط کسایی هستن که اشتباه میکنن ولی سود میبرن و در عین ناباوری کسایی هم هستن که اشتباه نمیکنن ولی زیان میبرن! بله این زندگی ماست، بین ما تفاوت های زیادی وجود داره که با گذر زمان آشکار میشن..!

forum.1roman.ir

چندتا هم عکس دارم که تو خصوصی میفرستم