متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار • پوکر کننده‌ترین موارد توی رمان‌ها •

  • نویسنده موضوع `Diaco
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 70
  • بازدیدها 2,003
  • کاربران تگ شده هیچ

`Diaco

کاربر فعال
سطح
24
 
ارسالی‌ها
1,066
پسندها
16,542
امتیازها
37,073
مدال‌ها
16
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #41
دختر میره دانشگاه با استادش لجه آدامس میچسبونه به صندلی یا پایه صندلی رو شل میکنه
هیچی دیگه استادشون عوض میشه یه پسر خوشگل میشه استادشون که از قضا یه نسبت فامیلی با دختر داره://
 
امضا : `Diaco

YEKTA ONSORI

گوینده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
911
پسندها
24,519
امتیازها
40,273
مدال‌ها
34
سن
18
  • #42
به چه علت یارویی که صبح دختر قصه باهاش تصادف کرده، ظهر استاد دانشگاهش در میاد و شب پسر دوست خانوادگی پدرش:/
لابد بعدا هم اون فردی در میاد که مادرشو کشتن اومده انتقام:458159-cb52a51dde0f659624b862e153db48f9:
مرسی واقعا، تنکس وری گود اکسلنت=)​
 
امضا : YEKTA ONSORI

MehrnazParsa

کاربر فعال
سطح
10
 
ارسالی‌ها
421
پسندها
1,752
امتیازها
11,273
مدال‌ها
13
  • #43
همه پسرا هم باید قدشون دو متر باشه هیکلی هم باشن که دختر قصه ما صداش کنه غول تشن، غول پیکر، دایناسور، گوریل و...
 
امضا : MehrnazParsa

MehrnazParsa

کاربر فعال
سطح
10
 
ارسالی‌ها
421
پسندها
1,752
امتیازها
11,273
مدال‌ها
13
  • #44
همیشه هم یه رقیب عشقی برای دختر وجود داره که خانواده پسر مجبورش کردن که با اون دختر ازدواج کنه؛ هلاهل خالص.
 
امضا : MehrnazParsa

MehrnazParsa

کاربر فعال
سطح
10
 
ارسالی‌ها
421
پسندها
1,752
امتیازها
11,273
مدال‌ها
13
  • #45
هر چی پسر روی زمین وجود داره توی رمان مذکور عاشق دختر جذاب ما میشن.
 
امضا : MehrnazParsa

Arefeh.h

گوینده آزمایشی
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,964
پسندها
25,770
امتیازها
51,373
مدال‌ها
35
  • #46
من تو اون صحنه‌ها که میگه وقتی دیدمش یه حس خاصی بهم دست داد و تو یه نگاه عاشق شدم کاملا پوکر میشم :/
چیه خو؟ به عشق در یک نگاه اعتقادی ندارم
 
امضا : Arefeh.h

Mahtab Rezayat

کاربر نیمه فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
672
پسندها
7,863
امتیازها
22,873
مدال‌ها
16
سن
18
  • #47
یعنی ببین توی همهههههههههه رمانا کلیشه شده که اولش شخصیت اصلی زنگ میزنه به دوستش، دوستشم با صدای تماس این از خواب پامیشه و با صدای خواب‌آلود، کلی فحش نثار یارو می‌کنه!

یه رمان پیدا کردی و اینطوری نبود بیا منم خبر کن!!!!


https://forum.1roman.ir/members/15575/ (نمی‌دونم تگ شی یا نه، اسمتو نتونستم بنویسم)
SARA_HEYDARYAN SARA_H
Mahsa_rad MahSa°m3
م RadiCal°m3
(شمام بگین)
 
امضا : Mahtab Rezayat

Harry_QW

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
3,869
پسندها
33,810
امتیازها
65,673
مدال‌ها
33
  • مدیرکل
  • #48
همیشه هم که رمانای ایرانی همشون شرکت دارن بماند چندتا شعبه و ... . فقط منم که شرکت نزدم! :219:
 
امضا : Harry_QW

`Diaco

کاربر فعال
سطح
24
 
ارسالی‌ها
1,066
پسندها
16,542
امتیازها
37,073
مدال‌ها
16
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #49
یعنی ببین توی همهههههههههه رمانا کلیشه شده که اولش شخصیت اصلی زنگ میزنم به دوستش، دوستشم با صدای تماس این از خواب پامیشه و با صدای خواب‌آلود، کلی فحش نثار یارو می‌کنه!

یه رمان پیدا کردی و اینطوری نبود بیا منم خبر کن!!!!



SARA_HEYDARYAN SARA_H
Mahsa_rad MahSa°m3
م RadiCal°m3
(شمام بگین)

با صدای موبایلم از خواب بلند شدم... کی این وقت صبح زنگ زده وخیلی چرت و پرت دیگه...

صدای جیغ نسترن تو گوشم پیچید...

چرا همیشه باید صدای حیغ دوستش بلند شه؟
 
امضا : `Diaco

Mahtab Rezayat

کاربر نیمه فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
672
پسندها
7,863
امتیازها
22,873
مدال‌ها
16
سن
18
  • #50
دختر رمانش، پارت 1، اول صبح، حتما باید از پله ها سر بخوره.
بذارید من تعریف کنم، ما خونه‌مون پله نداره ولی رفته بودیم جایی که پله داشتن از این پیچ پیچیا.
من خواستم سر بخورم از رو نرده ها؛ ببین قوانین فیزیک رو بذار کنار کلا؛ نزدیک بود برگردم با گردن یه طبقه رو بیام پائین |=
این به شدت پوکرکننده بود
 
امضا : Mahtab Rezayat

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
23
بازدیدها
678
پاسخ‌ها
16
بازدیدها
554
پاسخ‌ها
55
بازدیدها
1,683

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا