متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار جناسه‌ی بشر | پناه سازگار کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #1
مجموعه اشعار: جناسه‌ی بشر
نویسنده: پناه سازگار
خلاصه:
در تنافری از نوع بشر امروزی که مذکر و مؤنث آن شئ‌ای گران‌بها و روحی مبتذل شده؛ ذهن‌ها قطار به قطار تعویض واژه می‌کنند!
بیایید بازگردیم به قبل‌ها... .


پ.ن 1: اشعار در قالب «سپید» سروده شده!
پ.ن 2: شنوای انتقاداتتان هستم.
 
آخرین ویرایش
امضا : پناه سازگار

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • #2
•| بسم رب العشق |•

642650_f51a41dc6db62ddb64ffaea46ee2561e.jpg


ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛
لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.
قوانین بخش اشعار کاربران

پس از ارسال بیست پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید.
تاپیك درخواست نقد و بررسی اشعار

پس از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : SAN.SNI

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #3
خراب حالی‌ست
که بدانی
قرار است کسی جانش را پای تو بگذارد
بگویی او را به اعتقادش بردند
بیایید برگردیم
به قبل‌‌ها
آن‌روزی که دروغی ساخته نشد
به قبل بشر
به قبل من
به قبل تو!
روزی که حیوانکی غل و زنجیر نبود؛
روزی که مانیکور مد نبود؛
روزی که لب باغچه، درخت هم می‌شنید!
آب می‌دید!
گاو هم می‌فهمید!
الاغ نجیب بود!
 
آخرین ویرایش
امضا : پناه سازگار

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #4
بیایید جنسمان را تعویض کنیم!
چه فایده‌ای داشت سفر به فضا؟
رویای محاسبه‌ی سرعت نور؟
ما هدف را گم کردیم!
و نشستیم لب چشمه‌ی خون نوشیدیم!
 
امضا : پناه سازگار

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #5
خراب حالی‌ست
که بدانی که کسی نگرانت مانده!
بنشینی به نقاشی
به محاسبه دو ضرب در دو
به سفر با ماهی...
بیایید دست هم را گیرید
برویم از دنیا
که مسخّر شده بود برای چیز دگری
اما تسخیر وجود بشری را خندید!
برویم به قبل قلب آهنی
به زمان قلب‌ها
به نگاه گنجشک!
بیایید
بیایید
که خراب حالی‌ست!
 
امضا : پناه سازگار

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #6
قلب بی‌مهر ما یادش افتاد روزی
عشق در آغوش بینایی بود!
بیایید
ندیدن‌ها را بیندازیم
حس خاکستری من‌وار باید برود
حس دانایی قبل خواندن
حس ابر باران ندیده‌ی نمناک را ببُریم
که سطل‌ها منتظرند!
 
امضا : پناه سازگار

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #7
- قرص قلبم کو؟
هول ورم داشته بود آن شب
گفتم این صلای چیست؟
گوش من اجابتی هم نشنید.
لب از آرواره‌ی سرخ تو، متهور ‌لرزید؛
که خون اناری از دندان سفید تو ‌چکید!
هول من ریشه‌ی ترسی را داشت،
از جنس مکاری دو رفیق!
 
امضا : پناه سازگار

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #8
بشر این‌روزها چتر تعارف می‌کند،
چه عجیب!
بشر امروز، شب خود را پای ناله می‌صرفد،
چه وقیح!
بشر از کدامین روز، جای گل مالی شلوار؛ پاچه بالا می‌زند؟
اما پاچه‌ی آن رئیس، که درون لجن است؛ خواهد خورد؟
 
امضا : پناه سازگار

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #9
نسخه‌ی تقلبی انسان،
بشر است!
که همانند بشر در آزمایشگاه،
پتاسیم را با آب هم می‌زند!
هم خودش منفجر است،
هم من؛
هم تو و کودک شش ساله‌ی مشکی پوش!
این همان جناسه‌ی یک بشر است!
بشر مجعول و مغشوش!
 
امضا : پناه سازگار

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #10
شاق نیست حول بشر چرخیدن
حاد نیست، طعنه و گوشه!
از زمانی که بشر مراقبه نکرد
این شد عاقبت؛
چاپیدن
قاپیدن
دغل‌کاری
ولنگاری
طراری
و تو بجلیس و نقد کن؛
من چه فرمودم!
 
امضا : پناه سازگار
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا