متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار گمان | زهرا کی بری کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Kim.Zahra
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 8
  • بازدیدها 335
  • کاربران تگ شده هیچ

Kim.Zahra

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,465
پسندها
6,509
امتیازها
27,173
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #1
بسم‌الله الرحمن الرحیم
نام مجموعه اشعار:گمان
مقدمه:
من گمان‌ها دارم، آرزوها دارم
از گمان‌ تا به گمان‌ها و گمان‌ها دارم
به گمانم که دگر این به گمانم گفتن
بی‌گمان منفعتش در دل ما مهو شده
و گمان می‌کنم اندر دل این احساسات
این گمان نقش صبا را دارد
...در حال ویرایش...

 
آخرین ویرایش
امضا : Kim.Zahra

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • #2
•| بسم رب العشق |•


642650_f51a41dc6db62ddb64ffaea46ee2561e.jpg




ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛
لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.
قوانین بخش اشعار کاربران

پس از ارسال بیست پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید.
تاپیك درخواست نقد و بررسی اشعار

پس از گذشت بیست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : SAN.SNI

Kim.Zahra

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,465
پسندها
6,509
امتیازها
27,173
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #3
روزگاریست دلم تنگ شده
بی گمان خاطره‌ها پاک شده
خاطراتی که چونان برگ خزان
خشک و بی‌روح و پریشان شده
روزگاریست که قلبم همچون
آبشاریست که دگر خشک شده
روزگاریست که بی‌احساسی
در میان زندگان مد شده​
 
آخرین ویرایش
امضا : Kim.Zahra

Kim.Zahra

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,465
پسندها
6,509
امتیازها
27,173
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #4
من گمان‌ها دارم، آرزوها دارم
به گمانت که دگر از تو فراری شده‌ام؟
به گمانم که دگر بغض، خطرها دارد
این گلوی زخمی، بی‌شک دلیلی دارد
باز هم می‌گویم، من تو را می‌خواهم
به گمانم نقشه‌هایت بی‌اثر می‌ماند
 
آخرین ویرایش
امضا : Kim.Zahra

Kim.Zahra

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,465
پسندها
6,509
امتیازها
27,173
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #5
بی‌گمان چشم، دگر خشک شده
قلب پوسیده‌ی من حال دگر مهو شده
این تن تازه نفس، به خدا پیر شده
روح بی بال و پرم از همه‌کس سیر شده
تو که خواهی مرا رنج دهی، راحت باش
من در این شهر دگر خوب، فراموش شده​
 
امضا : Kim.Zahra

Kim.Zahra

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,465
پسندها
6,509
امتیازها
27,173
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #6
به گمانم خسته‌ای از ناله‌های خسته‌ام
به گمانم که دلت فریاد می‌خواهد زند
به گمانم که دگر نومید و بی‌چاره شدی
بی گمان خسته و دلبسته شدی محبوبم
مشکلی نیست دلا فریاد زن، بیداد کن
من تمام دردهایت را تحمل می‌کنم​
 
امضا : Kim.Zahra

Kim.Zahra

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,465
پسندها
6,509
امتیازها
27,173
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #7
گر تو خواهی که مرا رنج دهی
گر بخواهی که زنی در گوشم
گر که خواهی پر ز خشم و نفرت
رعب انگیز کنی سرزنشم
مشکلی نیست دلا فریاد زن
من از این رنج عظیم خشنودم​
 
امضا : Kim.Zahra

Kim.Zahra

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,465
پسندها
6,509
امتیازها
27,173
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #8
گر تو با حرص و طمع چنگ زنی در قلبم
گر که خواهش کنم و آن، نشنیده شود
گر که با اشک، حصار دل بی‌مهرت را
من چونان آتش برزخ ذوب و معدوم کردم
برهان آن پری پشت نقاب خود را
و از آن جسم دروغِ خودستا فارغ شو
من که دانم تو همانی که مرا با لبخند
در میان دل پر مهرِ درونت داری​
 
امضا : Kim.Zahra

Kim.Zahra

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,465
پسندها
6,509
امتیازها
27,173
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #9
بی‌گمان چشم تو از من
اندکی هست که پیچیده شد
به گمانم که دلت یک وَ دوروزیست
که از این منِ بیهوده‌ی تنها، آسوده شده
من گمان‌ها دارم، آرزوها دارم
فکرهاییست که در نیمچه غم‌ها دارم
دوست دارم تو را خنده کنم، ضربه زنم
حیف باشد؛ این دلم دل که ندارد، دریاست
این دل شیفته دیگر دلِ آزار دارد؟
باز هم می‌گویم؛ قلب، تو را می‌خواهد​
 
امضا : Kim.Zahra

موضوعات مشابه

عقب
بالا