متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعر‌پارسی اشعارجواد مهدی پور

  • نویسنده موضوع SAN.SNI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 225
  • کاربران تگ شده هیچ

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #1
در لب خاموش پنهان می شود اســرارعشق
هر که از حق می زند دم می رود بر دارعشق

با دماسنج لبم اندازگیری کــــــــــــرده ام
دیده ام گرم ست از لب های تو بازارعشق

عشق یعنی قطره ای از جـــــــــام میگون لبت
زین سبب هستیم ما در زندگی سرشارعشق

چرخ از چشمان گیرای تـــــو فرمان می برد
خال هندوی تو باشد نقطه ی پرگار عشق

عاشق از دیوانگی ، صد نکته می داند ولی
عقل حیرت می دمد در آینــه از کار عشق

من مسیحی نیستم اما به جـرم عاشقی
پای من را بسته ای بر حلقه ی زنارعشق

سرو ، رسوا می شود از قامت رعنای خود
بس که کوتاه ست از اندام او دیوار عشق​
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] melish

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #2
با لب سرخت نیازی بر می و میخانه نیست
آنکه از شعــــر لبانت بگذرد فرزانـــه نیست

جای مسجد کاشکی میخانه ای می ساختند
عهد و پیمان هست اما ساغر و پیمانه نیست

طرح گیسوهای تــــو آشفته می سازد مرا
مثل بادی که برایش خانه و کاشانه نیست

قسمت ابن السلام وقت شد لیـــــــلای من
شهر می داند که او مانند من دیوانه نیست

شمع بودم سوختم در خلوت شب های تو
نو گل زیبای من امشب چرا پروانه نیست ؟

با خیـال دانــــه مـــا را در قفس انداختند
زندگی در تنگنایی هست ، اما دانه نیست

رقص عـــریان کن که امشب پرده بالا می رود
خاطرت آسوده باشد هیچ کس بیگانه نیست​
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] melish

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #3
کاشکی با من دیوانه ، تــــــــو صادق بودی
کاش می شد که تو آن مونس سابق بودی

هیچ کس مثل تو بیچاره دلم را نشکست
به دروغ ، از همه اشخاص تــو لایق بودی

به سراپای وجود تـــــــو قسم می خوردم
تو هم ای کاش که مانند من عاشق بودی

گفته ای بگذرم از خیر رفاقت با تــو
من ندانستم از اول تـو منافق بودی

جز تو با هرچه غزال ست مخالف بودم
کاش اندازه ی من هم تــو موافق بودی

طبق پیمان رفاقت که خود امضاء کردی
کاش همواره بر آن عهــــد مطابق بودی​
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] melish

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #4
این دل شوریده بی دلبــر نمی گیرد قرار
باده ی جوشیده در ساغر نمی گیرد قرار

اشک چشمت قلب های تیره را تر می کند
با دل غمدیده چشم تــــــر نمی گیرد قرار

من به روی سینه ی داغ تو عادت کرده ام
سر به روی سینه ی دیگر نمی گیرد قرار

سینه ریزت با زمرّد های آبی دلکش ست
جز به گردنبند تو گوهــــــر نمی گیرد قرار

کشتی نوح ست این جان روی دریای وجود
در دل امواج ، بی لنـــــــــــگر نمی گیرد قرار

سهم من از گوشه ی لب های تو یک بوسه شد
سینه ی من بی تــــــــو در بستر نمی گیرد قرار

عشق بازی های مــا در دفتـــر دل ثبت شد
زین سبب در کیف جان دفتر نمی گیرد قرار

شعله ها افروختی در مهر با داغ نگاه
آتش عشق تـــــو در آذر نمی گیرد قرار​
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] melish

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #5
اگر ازعشق شادابی ندارد حرف هایت ، در دهان بهتر
عقیقی که نداند ارزش خود را رود در خاکدان بهتر

خ**یا*نت بر حقوق زیر دستانت نشان از ناجوانمردی ست
برای نفس سر کش در بروز جرم و گمراهی عنان بهتر

سفر رسوا کند بیش از وطن افراد بی روحیّه وجان را
که تیر کج ندارد خانه ی امنی بجز قوس کمان بهتر

تبر در باغ ، نا امنی ببار آرد برای لاله و سنبل
برای هر گلستانی که می بینی حضور باغبان بهتر

من از صیاد بی رحمی که جان را جان نمی داند هراسانم
نمی خواهم هوای تازه ی دشت و دمن را ، آشیان بهتر

جوان ، خام ست از سرما و گرمای زمان چیزی نمی داند
درخت پیر در این باغ از هر نوع نهال نوجوان بهتر

دلی دارم پر از اسرار خونرنگی که پنهان کرده ام از تو
نداری طاقت افشاء بماند در دل خونین نهان بهتر​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] melish

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا