شاعر‌پارسی اشعار مهدی اخوان ثالث

NASTrr

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/9/19
ارسالی‌ها
7,986
پسندها
55,687
امتیازها
92,373
مدال‌ها
52
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #21
در این زندان، برای خود، هوای دیگری دارم
جهان گو، بی صفا شو، من صفای دیگری دارم

اسیرانیم و با خوف و رجا درگیر، امّا باز
در این خوف و رجا من دل به جای دیگری دارم

در این شهر پر از جنجال و غوغایی، از آن شادم
که با خیل غمش، خلوتسرای دیگری دارم

پسندم مرغ حق، لیک با حق گویی و عزلت
من اندر انزوای خود، نوای دیگری دارم

شنیدم ماجرای هر کسی، نازم به عشق خود
که شیرین تر ز هر کس، ماجرای دیگری دارم

اگر روزم پریشان شد، فدای تاری از زلفش
که هر شب با خیالش خواب های دیگری دارم

من این زندان، به جرم مرد بودن می کشم، ای عشق
خطا نسلم، اگر جز این خطای دیگری دارم

اگر چه زندگی در این خراب آباد زندان است
و من هر لحظه در خود تنگنای دیگری دارم

سزایم نیست این زندان و حرمان های بعد از آن
جهان گر عشق در یابد،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NASTrr
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] s-a-h-a-r

NASTrr

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/9/19
ارسالی‌ها
7,986
پسندها
55,687
امتیازها
92,373
مدال‌ها
52
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #22

الحق که بود زندگی امروز بسی زشت
هم بدتر و دشوارتر از هر بد و دشوار

شمع ادب و مهر و محبت ؛ شده خاموش
تیغ و شرف و حق و حقیقت ؛ زده زنگار

امشب بتر از دیشب و امروز ز دیروز
امسال ز پارینه بتر؛ پار ز پیرار ...

#مهدی_اخوان_ثالث


 
امضا : NASTrr

NASTrr

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/9/19
ارسالی‌ها
7,986
پسندها
55,687
امتیازها
92,373
مدال‌ها
52
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #23

دليرانه جان باخت در جنگ بيداد
من آن شيردل دادگر دوست دارم
جهانگير و داد آفرين فكرتي داشت
فزونترش زين رهگذر دوست دارم
ستايش كنان ماني ارجمندت
چو نقاش و پيغامور دوست دارم
هم آن نقش پرداز ارواح برتر
هم ارژنگ آن نقشگر دوست دارم
همه کشتزارانت، از دیم و فاراب
همه دشت و در، جوی و جر دوست دارم
کویرت چو دریا و کوهت چو جنگل
همه بوم و بر، خشک و تر دوست دارم
شهیدان جانباز و فرزانه ات را
که بودند فخر بشر دوست دارم
به لطف نسیم سحر روحشان را
چنان چون ز آهن جگر دوست دارم
هم افکار پرشورشان را که اعصار
از آن گشته زیر و زبر دوست دارم
هم آثارشان را، چه پند و چه پیغام
و گر چند سطری خبر دوست دارم
من آن جاودان یاد مردان که بودند
به هر قرن چندین نفر دوست دارم
همه شاعران تو وآثارشان را
به پاکی نسیم سحر دوست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NASTrr

NASTrr

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/9/19
ارسالی‌ها
7,986
پسندها
55,687
امتیازها
92,373
مدال‌ها
52
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #24

ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم
تو را ای کهن پیر جاوید برنا
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم
تو را ای گرانمایه، دیرینه ایران
تو را ای گرامی گهر دوست دارم
تو را ای کهن زاد بوم بزرگان
بزرگ آفرین نامور دوست دارم
هنروار اندیشه‌ات رخشد و من
هم اندیشه‌ات، هم هنر دوست دارم
اگر قول افسانه، یا متن تاریخ
وگر نقد و نقل سیر دوست دارم
اگر خامه تیشه‌ست و خط نقر در سنگ
بر اوراق کوه و کمر دوست دارم
وگر ضبط دفتر ز مشکین مرکب
نئین خامه، یا کلک پر دوست دارم
گمان‌های تو چون یقین می‌ستایم
عیان‌های تو چون خبر دوست دارم
به جان، پاک پیغمبر باستانت
که پیری‌ست روشن‌نگر دوست دارم
سه نیکش بهین رهنمای جهان است
مفیدی چنین مختصر دوست دارم
ابرمرد ایرانیی راهبر بود
من ایرانی راهبر دوست دارم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NASTrr

NASTrr

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/9/19
ارسالی‌ها
7,986
پسندها
55,687
امتیازها
92,373
مدال‌ها
52
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #25

بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیم
مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم

ما را چه غم ار باده نباشد، که دمی نیست
از عمر که با نالۀ مستانه نباشیم

سرگشتۀ محضیم و در این وادیِ حیرت
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم

چون می نرسد دست به دامان حقیقت
سهل است اگر در پی افسانه نباشیم

هر شب به دعا می طلبیم اینکه نیاید
آن روز که ما در غم جانانه نباشیم

#مهدی_اخوان_ثالث


 
امضا : NASTrr

NASTrr

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/9/19
ارسالی‌ها
7,986
پسندها
55,687
امتیازها
92,373
مدال‌ها
52
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #26

ناگهان در کوچه دیدم بیوفای خویش را


باز گم کردم ز شادی دست وپای خویش را


گفته بودم بعد از این باید فراموشش کنم


دیدمش و ز یاد بردم گفته های خویش را


#مهدی_اخوان_ثالث


 
امضا : NASTrr

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته + معلم انجمن
معلم انجمن
تاریخ ثبت‌نام
23/6/20
ارسالی‌ها
3,000
پسندها
3,127
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • #27
بیا ای مهربان با من!

به دیدارم بیا هر شب


در این تنهایی تنها و تاریکِ خدا مانند


دلم تنگ است



بیا ای روشن، ای روشن‌تر از لبخند


شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی‌ها


دلم تنگ است



بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه


در این ایوان سرپوشیده


وین تالاب مالامال


دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی‌ها


و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی



به دیدارم بیا، ای هم گناه، ای مهربان با من


شب افتاده ست و من تاریک و تنهایم


در ایوان و در تالاب من دیری ست در خوابند


پرستوها و ماهی‌ها و آن نیلوفر آبی



بیا ای مهربان با من!


بیا ای یاد مهتابی
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته + معلم انجمن
معلم انجمن
تاریخ ثبت‌نام
23/6/20
ارسالی‌ها
3,000
پسندها
3,127
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • #28
با تو دیشب تا کجا رفتم


تا خدا وآن سوی صحرای خدا رفتم


من نمی‌گویم ملایک بال در بالم شنا کردند


من نمی‌گویم که باران طلا آمد


با تو لیک ای عطر سبز سایه پرورده


ای پری که باد می‌بردت


از چمنزار حریر پر گل پرده


تا حریم سایه‌های سبز


تا بهار سبزه‌های عطر


تا دیاری که غریبی‌هاش می‌آمد به چشم آشنا، رفتم


با تو دیشب تا کجا رفتم
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته + معلم انجمن
معلم انجمن
تاریخ ثبت‌نام
23/6/20
ارسالی‌ها
3,000
پسندها
3,127
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • #29
قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟


از كجا وز كه خبر آوردی؟


خوش خبر باشی، اما، ‌اما


گرد بام و در من


بی ثمر می‌گردی


انتظار خبری نیست مرا


نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری


برو آنجا كه بود چشمی و گوشی با كس


برو آنجا كه تو را منتظرند


قاصدک!


در دل من همه كورند و كرند


دست بردار ازین در وطن خویش غریب


قاصد تجربه‌های همه تلخ


با دلم می‌گوید


كه دروغی تو، دروغ


كه فریبی تو، فریب


قاصدک! هان، ولی... آخر... ای وای


راستی آیا رفتی با باد؟

با توام، آی! كجا رفتی؟ آی
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته + معلم انجمن
معلم انجمن
تاریخ ثبت‌نام
23/6/20
ارسالی‌ها
3,000
پسندها
3,127
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • #30
عید آمد و ما خانه خود را نتکاندیم


گردی نستردیم و غباری نستاندیم



دیدیم که در کسوت بخت آمده نوروز


از بیدلی او را ز در خانه براندیم



آفاق پر از پیک و پیام است، ولی ما


پیکی ندواندیم و پیامی نرساندیم



من دانم و غمگین دلت، ای خسته کبوتر


سالی سپری گشت و ترا ما نپراندیم



صد قافله رفتند و به مقصود رسیدند


ما این خرک لنگ زجویی نجهاندیم



از نه خم گردون بگذشتند حریفان


مسکین من و دل در خم یک زاویه ماندیم



طوفان بتکاند مگر "امید" که صد بار


عید آمد و ما خانه خود را نتکاندیم
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا