گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد داستان کوتاه گارد لنف و نایره | Aby کاربر انجمن یک رمان

[Aby_ZM]

نام اثر: داستان کوتاه گارد لنف و نایره
نویسنده: آبی
ژانر: #فانتزی #معمایی
خلاصه: تمرکز کرد...به برترین خاطرات تمام عمرش نگاهی انداخت. قدرت و نیروی‌های مختلف را در ذره ذره خون‌اش حس می‌کرد! حال...آماده بود تا با هرکسی مبارزه کند! حتی گر دشمن...یکی از عزیزان‌اش باشد...!

سخن نویسنده: همه‌ی شخصیت‌های اصلی داستان واقعی هستند.

گارد لنف و نایره: نگهبانان آب و آتش

متوسط - داستان کوتاه گارد لنف و نایره | Aby کاربر انجمن یک‌رمان

کد داستان کوتاه: 239 ناظر: @sogi.an نام اثر: داستان کوتاه گارد لنف و نایره نویسنده: آبی ژانر: #فانتزی #معمایی خلاصه: تمرکز کرد... به برترین خاطرات تمام عمرش نگاهی انداخت. قدرت و نیروی‌های مختلف را در ذره ذره خون‌اش حس می‌کرد! حال... آماده بود تا با هرکسی مبارزه کند! حتی گر دشمن... یکی از...

forum.1roman.ir

​

 

[.REIHANEH.]

سلام خسته نباشید
جهت دوره هفتم همخوانی
عنوان و موضوع داستان جدید و نو بود.
توصیفات رو دوست داشتم قشنگ بودن. یکم بیشتر بشن بهتره.
یه اشکالی که یکم به چشمم اومد این بود که خیلی از سه نقطه استفاده کرده بودین یکم خوندن رو سخت میکرد. مثلا اونجاهایی که آذرخش با لکنت حرف میزند میتونستین قبلش بگین با لکنت حرف میزنه یا... دیگه سه نقطه نزارین البته نمیدونم این چیزی که میگم درسته یا نه فقط چون یکم تو خوندن مشکل ایجاد کرد بهش اشاره کردم.
یه مورد دیگه: من یجا مطلب خونده بودم که شخصیت ها باید یواش یواش وارد داستان بشن که باعث گیجی خواننده نشه. توی داستان شما همون پارت اول با کلی شخصیت روبه رو شدیم که یکم احساس گیجی به خواننده دست میداد.
بجز این دو مورد بقیه چیزها عالی بود.
من در حد یه خواننده...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Aby_ZM]

سلام خسته نباشید
جهت دوره هفتم همخوانی
عنوان و موضوع داستان جدید و نو بود.
توصیفات رو دوست داشتم قشنگ بودن. یکم بیشتر بشن بهتره.
یه اشکالی که یکم به چشمم اومد این بود که خیلی از سه نقطه استفاده کرده بودین یکم خوندن رو سخت میکرد. مثلا اونجاهایی که آذرخش با لکنت حرف میزند میتونستین قبلش بگین با لکنت حرف میزنه یا... دیگه سه نقطه نزارین البته نمیدونم این چیزی که میگم درسته یا نه فقط چون یکم تو خوندن مشکل ایجاد کرد بهش اشاره کردم.
یه مورد دیگه: من یجا مطلب خونده بودم که شخصیت ها باید یواش یواش وارد داستان بشن که باعث گیجی خواننده نشه. توی داستان شما همون پارت اول با کلی شخصیت روبه رو شدیم که یکم احساس گیجی به خواننده دست میداد.
بجز این دو...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[.REIHANEH.]

خیلی ممنونم عزیزم اتفاقا خوشحال هم شدم که نظر صادقانت رو باهام درمیون گذاشتی
بله اوایل داستان یکم زیاده روی شد، درباره لکنت آذرخش باید بگم بهش اشاره شد که با لکنت حرف می‌زنه

خواهش میکنم جانم
بله درسته اشاره شده منظورم اینکه یکم سه نقطه ها رو کم کنید

 

[Aby_ZM]

خواهش میکنم جانم
بله درسته اشاره شده منظورم اینکه یکم سه نقطه ها رو کم کنید

چشم از نیم فاصله استفاده میکنم ممنون

 

[سارا مرتضوی]

خسته نباشی عزیز اما بازم روش کار کن
ایده خوبی بود که میتونه بهتر هم بشه

 

[Aby_ZM]

خسته نباشی عزیز اما بازم روش کار کن
ایده خوبی بود که میتونه بهتر هم بشه

خیلی ممنون گلم
میدونم این مقدماته جلد دوم و جلد اصلی قراره رمان باشه میشه گفت این یه جور پیش شروعه:)

 

[Ftm.gh]

دوره هفتم همخوانی

سلام خسته نباشید.
عنوان داستان خوب و جذاب بود.
مقدمه گیرایی داشت و مخاطب رو جذب می‌کرد.
ژانر ها صحیح بودن.
فقط دوست عزیزمون گفتن که شما از سه نقطه خیلی استفاده کردید.
باید بگم که جدیدا نویسنده ها در رمان‌ها و داستان‌های مجازی از سه نقطه صرفا جهت نشون دادن مکث در دیالوگ و مونولوگ استفاده می‌کنن و این یک اشکال نیست.

درکل عالی بود.
موفق باشید

 

[Aby_ZM]

دوره هفتم همخوانی

سلام خسته نباشید.
عنوان داستان خوب و جذاب بود.
مقدمه گیرایی داشت و مخاطب رو جذب می‌کرد.
ژانر ها صحیح بودن.
فقط دوست عزیزمون گفتن که شما از سه نقطه خیلی استفاده کردید.
باید بگم که جدیدا نویسنده ها در رمان‌ها و داستان‌های مجازی از سه نقطه صرفا جهت نشون دادن مکث در دیالوگ و مونولوگ استفاده می‌کنن و این یک اشکال نیست.

درکل عالی بود.
موفق باشید

سلام عزیزم همچنین
بله به عنوان مکث بود خیلی ممنون از مطالعه و نظرت

 

[Z.MOSLEH❁]

سلام نویسنده‌ی عزیز
از نقاط مثبت رمانتون، میشه گفت ژانرها به خوبی در بطن داستان هویدا بودن و ایده‌تون هم ایده‌ی جالبی بود
یکی دیگه از نقاط مثبت رمان تمیز بودن از لحاظ نکات نگارشی و ویرایشی بود که ایرادات کمی توی متن دیده میشد
فقط یه چیزی، بهتره روی توصیفات مکان و همچنین فضاسازی، بیشتر کار کنید. من چیزی از فضای داستان و از خونه‌ی پدربزرگ آفرین و دایانا به خاطر ندارم، چون زیاد توصیفشون نکرده بودید.
اثرتون زیبا بود و از مطالعه‌ش لذت بردم
قلمتون مانا