وقتی میخواید برای نویسندهها دعای خیر کنید، بهش نگید الهی پیر شی و صد و بیست ساله شی و بری زیارت و اینا.
بهش بگید:
• الهی روزی بالای پنج هزار کلمه بنویسی.
• الهی شخصیتهای عمیق و دوستداشتنی بسازی.
• الهی همیشه حس نوشتنت بیاد.
• الهی اینترنت حواست رو پرت نکنه.
• الهی وسط نوشتنت گوشیت ویبره نره.
چیزهایی که توی مغز نویسندهها میشه پیدا کرد:
- یه ایدهی جدید که به نظر خفن مییاد ولی هنوز پیرنگ نداره.
- کاراکترهایی که اسم دارند اما شخصیتپردازی خیر.
- کاراکترهایی که شخصیتپردازی دارند اما اسم خیر.
- متن یه آهنگ رو مخ.
- یادآوری برای نوشتن چکیدهی داستان ولی حسش نیست.
- جیغ.
ده مرحلهی نوشتن.
1 ایده.
ایده محشره، باورم نمیشه. باید نوشته بشه.
2 طرحریزی.
نه، وایسا. اینجوری درست نیست. چه چرت شده.
3 طرحِ نهایی.
فوقالعادهست. بیش از حد تصورم عالیه. من نابغهام!
4 پیشنویس اول.
نه، وایسا. اینجوری درست نیست. چه چرت شده.
5 پایان پیشنویس اول.
فوقالعادهست. بیش از حد تصورم عالیه. من نابغهام!
6 اولین بازبینی.
نه، وایسا. اینجوری درست نیست. چه چرت شده.
7 دومین بازبینی.
فوقالعادهست. بیش از حد تصورم عالیه. من نابغهام!
8 سومین بازبینی.
نه، وایسا. اینجوری درست نیست. چه چرت شده.
9 چهارمین بازبینی.
فوقالعادهست. بیش از حد تصورم عالیه. من نابغهام!
10 پنجمین بازبینی.
هنوز هم چرته ها، اما باید رهاش کنم و برم سراغ ایدهی بعدی.