- تاریخ ثبتنام
- 8/10/18
- ارسالیها
- 1,626
- پسندها
- 19,432
- امتیازها
- 43,073
- مدالها
- 17
سطح
24
- نویسنده موضوع
- #161
آرمین به سرعت نوک شمشیرش رو سمت قفسه سینه کیج برد که کیج جاخالی داد و هردو از جا بلند شدن. ابروهای کیج در هم رفته بود، درک نمیکرد که تصویر ضعیفی که از آرمین تو ذهنش داشت به کل از بین بره و همچین چیزی جاشو بگیره. چشمای آرمین که از بین موهای خیسش که صورتش رو پوشونده بود دیده میشد، حالا داشتن بخاطر استفاده از مانا میدرخشیدن.
«فکر اینجاش رو نمیکردم. باید یه سلاح همراه خودم میآوردم. اگه یه شمشیر بزرگ همراهم داشتم، حتماً میتونستم خیلی زودتر شکستش بدم!»
کبج سرشو به طرفین تکون داد و سعی کرد به چیز دیگه ای فکر کنه. هنوز هم، هنوز هم از آرمین قویتر بود، اون به هسده خودش تسلط بیشتری داشت. درحالی که آرمین با فریادی به سمت کیج حملهور میشد، زیر پای راستش رو خالی کرد و با بههم زدن تعادلش...
«فکر اینجاش رو نمیکردم. باید یه سلاح همراه خودم میآوردم. اگه یه شمشیر بزرگ همراهم داشتم، حتماً میتونستم خیلی زودتر شکستش بدم!»
کبج سرشو به طرفین تکون داد و سعی کرد به چیز دیگه ای فکر کنه. هنوز هم، هنوز هم از آرمین قویتر بود، اون به هسده خودش تسلط بیشتری داشت. درحالی که آرمین با فریادی به سمت کیج حملهور میشد، زیر پای راستش رو خالی کرد و با بههم زدن تعادلش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر