- تاریخ ثبتنام
- 11/6/21
- ارسالیها
- 2,946
- پسندها
- 14,546
- امتیازها
- 49,173
- مدالها
- 25
- سن
- 20
سطح
25
- نویسنده موضوع
- #21
بگذار حقیقتی را بگویم:
دلم میترسد…
دنیایم شده چشمهایی که لحظهبهلحظه، هوایت را دارند.
دوباره لحن کلامت مثل آن روزها شده،
و من فکر میکنم دوباره میخواهی از دستم بدهی.
ترسهایم دوباره در جانم میریزند…
تمام وجودم ناگهان پر میشود از نگرانی،
و یکهو سکوت میکنم.
کاش میشد کسی سرم را در آغوش میگرفت
و صدای هقهق مرا میشنید.
کاش میشد دستهایم را در دستان کسی پنهان میکردم.
کاش…
دلم بیخودی بهانه میگیرد…
بیخودی میگیرد،
میداند که باز میخواهی از دستم بدهی.
دلتنگم… سخت دلتنگم.
گویی میخی تیز در قلبم فرو میکنند.
دل بیصاحبم گرفته…
صاحب ندارد دیگر، وگرنه بیخودی نمیگرفت.
نمیگویم از دردم…
دلم میترسد…
دنیایم شده چشمهایی که لحظهبهلحظه، هوایت را دارند.
دوباره لحن کلامت مثل آن روزها شده،
و من فکر میکنم دوباره میخواهی از دستم بدهی.
ترسهایم دوباره در جانم میریزند…
تمام وجودم ناگهان پر میشود از نگرانی،
و یکهو سکوت میکنم.
کاش میشد کسی سرم را در آغوش میگرفت
و صدای هقهق مرا میشنید.
کاش میشد دستهایم را در دستان کسی پنهان میکردم.
کاش…
دلم بیخودی بهانه میگیرد…
بیخودی میگیرد،
میداند که باز میخواهی از دستم بدهی.
دلتنگم… سخت دلتنگم.
گویی میخی تیز در قلبم فرو میکنند.
دل بیصاحبم گرفته…
صاحب ندارد دیگر، وگرنه بیخودی نمیگرفت.
نمیگویم از دردم…
آخرین ویرایش