متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار آوای دلنواز| مریم قربانی کاربرانجمن یک رمان

♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
143
امتیازها
503
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام مجموعه: آوای دلنواز
نام شاعر: مریم قربانی
مقدمه:
شعر یعنی گردش دست و قلم
شعر یعنی سازه‌های بی عَلَم
شعر یعنی بوسه‌های درد و غم
شعر یعنی شرح هر احوال من
شعر یعنی رقص بی‌‌مقدار من
شعر یعنی جوشش افکار من
شعر یعنی دلنوازی جستجو
شعر یعنی هرچه می‌خواهی بگو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • #2
•| بسم رب العشق |•

642650_f51a41dc6db62ddb64ffaea46ee2561e.jpg



ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛
لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.
قوانین بخش اشعار کاربران

پس از ارسال بیست پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید.
تاپیك درخواست نقد و بررسی اشعار

پس از گذشت بیست پست از دفتر شعرتان،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : SAN.SNI

♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
143
امتیازها
503
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #3
روزگاری‌ست غریب
کوچه‌هایی بس دور
لحظه‌هایی غمگین
درد و دلها انبوه
بوسه‌هایی خاموش
آدمانی مدهوش
عمر‌هایی بر باد
لحظه‌ها را دریاب
 
امضا : ♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
143
امتیازها
503
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #4
گل‌سرخ و نسترن سرمجلسی

شاخه‌ای از نقل خوبان نرگسی

نذر آن گیسو بلند دارد بهشت

عطر عشقی را نشاند سرنوشت

بوسه‌ای از تار مستی هرچه‌ هست

طالع‌ات خوشبختی و بی‌هجر عشق
 
امضا : ♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
143
امتیازها
503
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #5
نم‌نم باران چو خبر می‌دهد
حال مرا هر نمه سر می‌دهد

رعد بر این پنجره‌ی دل بزن
غرش و طوفان بدن از سر به تن

جوشش چشمی که بتابد جفا
سوزشش عطری بدنی رهنما

هیچ نگویند سخن از چه هست
لیک ندانند که بر ما گذشت

غم غمه و دب دبه و هر چه بود
بر من و ما و دگری در گذشت
 
امضا : ♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
143
امتیازها
503
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #6
بیهوده مخور غصه‌ی دوران
بیهوده مخور حسرت باران
بیهوده مده عشق به جانان
بیهوده نجوشد اشک چشمان
_مریم☘
 
امضا : ♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
143
امتیازها
503
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #7
به همان سِرَخس خندان، به تمنای درختان

به گل و بهار هستی، به زلالِ چیره دستی

به خزان غم گرفته، به بهانه پر گرفته

به مهار ماه و خورشید، به درخشش انوشید

به ضیافتِ زمستان، به کرامتِ دو دستان

به صباح صبحگاهی، به غروب آریانی

به چمنزار سیاهی، به چو رودان تباهی

به چه می‌نهند شما را، به امید آن خدا را

_مریم
 
امضا : ♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
143
امتیازها
503
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #8
_ویرانگر شهر

این‌ دل‌شکسته‌ام، دیگه طاقت نداره

قدمای رفته‌ام دیگه برگشت نداره

تو بمون تاکه برات، دوباره گیتار بزنم

ذره‌‌های عشق‌تو روی دردام بزارم

روی ویرونه‌ی قلبم پا نزاری با نامردی

تو خودت برایِ حالم دوای این تن سردی

عشق و من با تو شناختم ولی تو چیزی ندیدی

تو که جادوگر قرنی تو یه ویرونگر قلبی

شهر آرزوی من رو تو برام ویرونه کردی

من میخوام رویِ تو رو تو منو بی‌خونه کردی

دلربودی با نامردی تو که جادوگر قرنی

تو، سرایِ عاشقانی تو خودت مرحم و دردی

تو که افسونگرشهری تو یه ویرونگر قلبی
 
امضا : ♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
143
امتیازها
503
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #9
_هند جگر‌خوار

نفسم بند وجود رخ زیبای تو بود
غافل از لحن اهورایی مهتاب شدی

کوچه در حسرت رویت دل‌ و دین‌ها می‌برد
تو ندیدی و مثال کوچه بازار شدی

لاله‌ی سرخ وجودم واژگون ناله سرود
نشنیدی و گذشتی غزل ماه شدی

بی همه زنده سر شود بی تو دلم به سر شود
بادی و جام خسته‌ای در دلِ رخسار شدی

آرزو‌‌ی چو منی لمس نفس‌های تو بود
رفتی دگر بار تو هم هند جگر خوار شدی
 
امضا : ♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
143
امتیازها
503
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #10
_عید غدیرخم مبارک

ای مُلک و مَلک سجده بر آرند به پایت
ای سر به فلک گشته سپیدار نگاهت
ای فخر جهان بسته به دامان امامت
ای حرف حروف سخنت هست عدالت
ای رشد نمودی تو به دامان پیمبر
ای دادگهی و عملت ربط به رهبر
ای نام خدا و هدفش وصل به گوهر
ای مومن بی دریغِ پیوسته به حیدر
ای شیر خدا، شاه عرب امیر عالم
ای سِر تو سر دارد و سوادای تو حالم
ای اشک یتیمان شده زیونده‌ی اعلام
ای مناجات بلندت همه‌ آیینه‌ی شهر
ای بلندای کمندت سفره‌ آرایی دهر
ای منتخبِ مجلس بنشسته به صَدر
ای چرخش ماه و فلک و جنبش نهر
ای نام تو آشنا به جنبنده و بی‌جان
ای بنده‌ی بیننده و رفتار تو خواهان
ای فرغ فروغانی و دالان دو چشمان
ای پر شده از مشام و قلبم همه ریحان
ای مُهر ولی‌ دارد و الله، علی
ای رسم محمد شده گفتارِ نبی
ای پرده فرو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ♥Ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ♥️

موضوعات مشابه

عقب
بالا