متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته‌های جوهر مستور | sogi.an کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Your Pluto
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 20
  • بازدیدها 942
  • کاربران تگ شده هیچ

Your Pluto

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,945
پسندها
16,108
امتیازها
46,673
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام مجموعه: جوهر مستور
نویسنده: sogi.an
مقدمه:
رقص کوهی از سنگریزه‌های سوال در سراشیبی افکار مغزم را به تماشا نشسته‌ام.
سنگریزه‌هایی مبهم و سردرگم که معابر اندیشه‌هایم را می‌فرسایند و در گوشه‌ای از ذهنم دفن می‌کنند.
افکاری که عربده می‌زنند و تقاضای دست‌گیر‌ی‌ می‌کنند.
می‌خواهم فریاد سر بدهم تا این هیاهو خاتمه یابد ولیکن... .
 
آخرین ویرایش
امضا : Your Pluto

R.Reyhani

مدیر بازنشسته
سطح
17
 
ارسالی‌ها
785
پسندها
8,225
امتیازها
25,273
مدال‌ها
22
  • #2
•| بسم رب القلم |•
آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
a42826_24585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
***

قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"
پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : R.Reyhani

Your Pluto

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,945
پسندها
16,108
امتیازها
46,673
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #3
آدمک درونم گلاویز سیلی عظیم شده.
سیلی به احتشام دیو سپید و به لجاجت رستم.
اندک اندک افکارهایم را می‌شوید و با خود به ژرف می‌برد.
آدمک درونم اینک تنها شده؛ مانند من، مانند تو... .
تنها با سیلی از افکارهای غرق شده، تنها با تنهایی بی فرجام!
 
امضا : Your Pluto

Your Pluto

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,945
پسندها
16,108
امتیازها
46,673
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #4
عسل نگاهم را به سمت ترک دیوار سوق می‌دهم...ترکی که هرگاه می‌نگرمش قطره اشکی لجوج از دیده‌ام به پایین حرکت می‌کند.
ترکی که هرگاه غم به دلم رجوع می‌کند با نگریدن به او خود را از برزخ غم بیرون می‌کنم.
بر سر دارم که به هر جای این گیتی که روم این ترک را با خود ببرم.
ترکی که برایم همانند یک والده است... .
 
امضا : Your Pluto

Your Pluto

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,945
پسندها
16,108
امتیازها
46,673
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #5
در رویاهایم آدمکی برفی خلق کردم.
در شتا بزرگش کردم، دست وپایش دادم.
ربیع آمد و آدمک برفی‌ام را به زوال کشانید.
ربیع که می‌آید همگان غنچه میزنند ولیکن...ولیکن آدمک من... .
 
امضا : Your Pluto

Your Pluto

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,945
پسندها
16,108
امتیازها
46,673
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #6
هر که از راه می‌رسد پی ردی از توست.
آخر آن‌قدر در حضور همه از تو گفتم که از برت شدند.
و حالا عام آشنایان دنبال ردی از سوی آن مشکینِ چشمانت، ردی از بانگِ خنده‌های از ته فوادت، ردی از تو هستند... .
ردی از تویی که رفتی و در ضمیر من کم‌رنگ و تیره شدی... .
 
آخرین ویرایش
امضا : Your Pluto

Your Pluto

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,945
پسندها
16,108
امتیازها
46,673
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #7
همیشه عطر خاک نم‌زده را می‌پرستیدم!
قطرات باران که چکه‌چکه به سمت خاک
می‌تاختند و آنها را در آغوش می‌کشیدند؛ پارادوکسی فریبنده و افسونگر… .
باران من...بیا و مرا در آغوشت بکش تا در گوشت نجوا سردهم و بگویم که همیشه کنارت می‌مانم… از طلوع تا غروب خورشید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Your Pluto

Your Pluto

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,945
پسندها
16,108
امتیازها
46,673
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #8
آدمک درونم شیدا شده!
شیدای ستاره‌ی درخشانِ میان آسمان.
ستاره‌ای دنباله‌دار آمد و دل آدمک درونم را مال خودش کرد، و چندی بعد گذاشت و رفت.
آدمک درونم از هجر ستاره ازهم فروپاشید.
اشک ریخت... .
اما ستاره رفته بود و در کیهان محو شده بود.
 
امضا : Your Pluto

Your Pluto

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,945
پسندها
16,108
امتیازها
46,673
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #9
به خود لرزیدم!
ترس دوباره از دست دادنت رعشه‌ای مهیب به تنم می‌اندازد!
اما می‌خواهم که تو برایم همیشگی باشی!
مثل خاطره‌ای که همیشه در ذهن و خاطرم باقی می‌ماند...می‌خواهم برای همیشه باشی... .
 
امضا : Your Pluto

Your Pluto

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,945
پسندها
16,108
امتیازها
46,673
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #10
آدمک درونم بر بلندای صخره‌ای ایستاده و گرداگرد خود را می‌نگرد؛
تا بلکه فرجی شد و تورا لابه‌لای ستاره‌ها دید!
یا شاید هم از پشت ماه... .
یا روی ابر‌ها... .
ولی آدمک درونم نمی‌دانست که تو در سیاهی شب پنهان شده‌ای؛ و خود را با سیاهی وفق داده‌ای... .
 
امضا : Your Pluto

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا