گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد داستان کوتاه لغزش ضمیر | راحله خالقی کاربر انجمن یک رمان

[Rahel.]

نام داستان: لغزش ضمیر
ژانر: #تراژدی #عاشقانه
نام نویسنده: راحله خالقی
خلاصه: من، دختری هستم که در بهترین روز زندگی‌ام روزگار حقیقت تلخی را بر صورتم می‌کوبد و جای سیلی‌اش روی دلم جا خوش می‌کند. تنم از زخم‌های متمادی دوست و دشمن آبستن می‌شود و باز من می‌مانم و نگاه‌های زیادی که به زندگی‌ام دوخته شده است! کم‌کم عادت می‌کنم به این حقیقت تلخ و زندگانی را از سر می‌گیرم؛ اما این‌بار عشق در خانه‌ی قلبم را می‌کوبد!

رتبه سوم BSY - داستان کوتاه لغزشِ ضمیر | راحله خالقی کاربر انجمن یک رمان

«به توکل به نام اعظمت یا حق» کد داستان: 304 ناظر: @IndRa_wS سطح: حرفه‌ای, رتبه سوم BSY نام داستان: لغزشِ ضمیر نام نویسنده: راحله خالقی ژانر: #تراژدی #عاشقانه خلاصه: من، دختری هستم که در بهترین روز زندگی‌ام روزگار حقیقت تلخی را بر صورتم می‌کوبد و جای سیلی‌اش روی دلم جا خوش می‌کند. تنم از...

forum.1roman.ir

 

[Najva❁]

"سکوت را دوست دارم. آن‌گاه که به راحتی می‌توانم حباب‌های فکری‌ام را بترکانم و صدای ترکاندنشان گوش کسی را نیازارد."​

بخشی از مونولوگ زیبای داستان! چون ظرافت‌های گنجانده‌شده در جای‌جایِ آن.
داستان کوتاه لغزش ضمیر همچون تگ حرفه‌ای اختصاص یافته به آن، به زیبایی نگارش شده و به سختی می‌توان موی لای درز آن برد.
انتقال احساسات زیبا و به جا، توصیفات دقیق از حالا ولیک گاها نقصان فضاسازی رخ می‌نمود که با چشم‌پوشی از آن، همچنان داستان دلنشین و زیباست.
گرچه هنوز معشوق کیان مشخص نیست و شک من بر خود آوایش است، انشالله پیوندشان مبارک باشد!(من اینجوری دلم‌می‌خواد)
پیروز باشی نویسنده‌ی عزیز

 

[.REIHANEH.]

سلام خدمت نویسنده‌ی عزیز
جهت همخوانی گروهی
داستا کوتاه لغزش ضمیر سرشار از حس خوبه حسی که با قلم خوبه شما به من خواننده منتقل شد.
توصیفات بسیار قشنگ و زیبا کار شده بود که از هرلحظه خوندنش لذت میبردم. فقط گه گاه توصیف مکان کم بود که اون هم میتونیم بگیم چون داستان کوتاهه نمیشه خیلی گستردش کرد.
دیالوگ‌ها و مونولوگ‌های خاص زیادی داشت که خیلی قشنگ بودن.
درکل داستان زیبایی بود.
قلمتون مانا نویسنده‌ی عزیز.

 

[Rahel.]

"سکوت را دوست دارم. آن‌گاه که به راحتی می‌توانم حباب‌های فکری‌ام را بترکانم و صدای ترکاندنشان گوش کسی را نیازارد."​

بخشی از مونولوگ زیبای داستان! چون ظرافت‌های گنجانده‌شده در جای‌جایِ آن.
داستان کوتاه لغزش ضمیر همچون تگ حرفه‌ای اختصاص یافته به آن، به زیبایی نگارش شده و به سختی می‌توان موی لای درز آن برد.
انتقال احساسات زیبا و به جا، توصیفات دقیق از حالا ولیک گاها نقصان فضاسازی رخ می‌نمود که با چشم‌پوشی از آن، همچنان داستان دلنشین و زیباست.
گرچه هنوز معشوق کیان مشخص نیست و شک من بر خود آوایش است، انشالله پیوندشان مبارک باشد!(من اینجوری دلم‌می‌خواد)
پیروز باشی نویسنده‌ی عزیز

ممنون از وقتی که گذاشتی و...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Rahel.]

سلام خدمت نویسنده‌ی عزیز
جهت همخوانی گروهی
داستا کوتاه لغزش ضمیر سرشار از حس خوبه حسی که با قلم خوبه شما به من خواننده منتقل شد.
توصیفات بسیار قشنگ و زیبا کار شده بود که از هرلحظه خوندنش لذت میبردم. فقط گه گاه توصیف مکان کم بود که اون هم میتونیم بگیم چون داستان کوتاهه نمیشه خیلی گستردش کرد.
دیالوگ‌ها و مونولوگ‌های خاص زیادی داشت که خیلی قشنگ بودن.
درکل داستان زیبایی بود.
قلمتون مانا نویسنده‌ی عزیز.

ممنون ازت دوست خوبم

 

[Violinist cat❁]

درود به نویسنده‌ی زیبای داستان ^-^
عنوان رمان متشکل از واژگان جدید و خوش‌آوایی بود که با کنار هم قرار گرفتنشان توانسته بودید جذابیت را در عنوان به وجود آورید.
نثر رمان دارای آرایه‌های گوناگون و زیبایی بود که بر چشم و دل می‌نشست. همچنین توصیفات به اندازه و ماندگار. موهای حنایی طنین و کک و مک‌های رخسارش دوتا از ماندگارترین توصیفات ظواهر بود
احساسات طنین را بسیار هنرمندانه و دلنشین در قالب آرایه‌ها بیان می‌کردید.
تنها ایراد داستان که به چشم می‌آمد فضاسازی بود. برخی اماکن رمان همانندِ آرایشگاه و خانه‌ی طنین در ذهن مخاطب انسجام نداشتند. به عبارتی خاکستری و مبهم بودند.
توصیف حالات نیز در سطح خوبی قرار داشت.
چرا که حالات کارکتر را در جای جای رمان میشد دید، همچنین پیش از دیالوگ‌ها.
سپاس بابت خلق...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Rahel.]

درود به نویسنده‌ی زیبای داستان ^-^
عنوان رمان متشکل از واژگان جدید و خوش‌آوایی بود که با کنار هم قرار گرفتنشان توانسته بودید جذابیت را در عنوان به وجود آورید.
نثر رمان دارای آرایه‌های گوناگون و زیبایی بود که بر چشم و دل می‌نشست. همچنین توصیفات به اندازه و ماندگار. موهای حنایی طنین و کک و مک‌های رخسارش دوتا از ماندگارترین توصیفات ظواهر بود
احساسات طنین را بسیار هنرمندانه و دلنشین در قالب آرایه‌ها بیان می‌کردید.
تنها ایراد داستان که به چشم می‌آمد فضاسازی بود. برخی اماکن رمان همانندِ آرایشگاه و خانه‌ی طنین در ذهن مخاطب انسجام نداشتند. به عبارتی خاکستری و مبهم بودند.
توصیف حالات نیز در سطح خوبی قرار داشت.
چرا که حالات کارکتر را در جای جای...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[paaa]

سلام و خداقوت به نویسنده گرامی


در وهله اول عنوان، با ترکیب دوکلمه به معنی لرزش درون هم جذاب و نو و ترغیب‌کننده بود و هم با ژانرها و محتوا ارتباط خوبی داشت.
شخصیت‌پردازی در شخصیت‌ اصلی یعنی طنین در سطح بسی خوب و مطلوبی بود و در شخصیت‌های فرعی دیگه هم، با اینکه توجه کمتری بهشون شده بود هرچند اندک پردازش داشتن که به نظر من اگر در ادامه روی پردازش اون‌ها هم کار بشه، کل شخصیت‌پردازی بهتر هم خواهد شد. اما در کل شخصیت‌ها و پردازششون باورپذیر و متناسب با به محیط و... بودن.
نثر انسجام و یکدستی خوبی داشت و انواع آرایه‌ها و نوع نگارش و... باعث بارادبی بالا و القای حس و دلنشین بودن منولوگ‌ها شده بودند و دیالوگ‌ها هم با اینکه تمایزشون در شخصیت‌ها و موقعیت‌های...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Ta ban.ur]

سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده عزیز
اول از همه نام داستان که بسیار زیبا و مطابق خود داستان هست. دوم اینکه شخصیت های داستانتون به خوبی معرفی شده بودند. سوم اینکه خیلی خوب احساسات شخصیت هارو توصیف کرده بودید و جای حرف باقی نگذاشته بودید. حسی که از داستان دریافت کردم به وفور، عالی‌تر از داستان‌هایی بود که خونده بودم. و خیلی ممنون که استعدادتون رو در اختیار ما قرار دادین تا ازش بهره ببریم و نگاهمون مهمون داستان سراسر احساستون بشه.
(نقد جهت همخوانی)

 

[ADLAYD]

"به نام او"

سلام و عرض وقت بخیر.‌ اول از همه می‌خواهم خسته نباشید بگم خدمت نویسنده گرامی برای نوشتن این داستان زیبا و خواندنی.‌
در همان ابتدا با دیدن عنوان،‌ متوجه شدم که سبک قلم نویسنده به سمت و سوی تراژدی می‌رود؛‌ و از این رو با خواندن محتوای داستان‌ به این باور رسیدم که نویسنده از قلم قوی در توصیف حالات و ظواهر،‌ همچنین توصیفات آرایه‌گونه احساسات برخوردار هستند.‌
چیزی که به چشم می‌خورد و از همه مهمتر،‌ چیزی که ماندگاری بالایی در داستان داشت،‌ شخصیت قوی طنین و ظواهری بود که نویسنده برای او در نظر گرفته بود.‌
در اصل می‌توان گفت که شخصیت طنین ماندگاری بسیار قوی داشتند؛ به صورتی که اگر من موهایی حنایی و یا صورت کک مکی را در اطرافم ببینم یا در کتابی بخوانم،‌...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.