مباحث متفرقه °•° عصرانه به صرف یک قاچ کتاب °•°

  • نویسنده موضوع Najva❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 232
  • بازدیدها 8,095
  • کاربران تگ شده هیچ

Najva❁

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/4/17
ارسالی‌ها
3,271
پسندها
36,651
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
21
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #41
اگر کرم ابریشم بخواهد تا ابد کرم ابریشم بماند، اگر به این نتیجه برسد که آشوب و دردسرهاى تبدیل شدنش خارج از توان تحملش است، هرگز نخواهد فهمید که مى‌توانسته تبدیل به چه موجودى بشود.

ــ به نظر شما هم این تغییر کلى در زندگى‌اش دردناک نیست؟ فکر نمى‌کنید ترسناک و دشوار است؟
البته که هست. اما اگر او با ترسش مقابله نمى‌کرد، اگر اجازه نمى‌داد تغییرات او را به آن کسى که واقعا هست تبدیل کند، ما هرگز نمى‌فهمیدیم او چه موجود زیبایى است و خودش هم هرگز نمى‌فهمید که مى‌تواند پرواز کند!

#ریچل_هالیس
خودت باش دختر
 
امضا : Najva❁

Najva❁

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/4/17
ارسالی‌ها
3,271
پسندها
36,651
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
21
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #42
‏کتاب به او فرصت گریختن از نوعی زندگی را می‌داد که هیچ‌گونه رضایت خاطری از آن نداشت...

#میلان_کوندرا

بار هستی
 
امضا : Najva❁

قاصدکــ

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
24/6/19
ارسالی‌ها
397
پسندها
5,240
امتیازها
21,413
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #43
کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم. هوای زمستانی اشک های روی گونه هایم را سرد کرد و اشک هایم در آب های سردی که از کنارم می گذشتند، جاری شد. در جایی، این رودخانه به رودخانه ی دیگری می پیوندد تا سرانجام دور از قلب و چشم من، همه شان به دریا بریزند.
باشد که اشک های من تا دوردست بروند تا عشق من هیچگاه در نیابد روزی برای او گریستم. باشد که اشک های من تا دوردست بروند تا من بتوانم رودخانه ی پیدرا و همه ی آنچه را که روزی در کنار هم داشتیم، فراموش کنم. باید جاده ها، کوه ها و دشت های رویاهایم را فراموش کنم. رویاهایی که هیچگاه به حقیقت نمی پیوندند.
او گفت:« زندگی کن. یادآوری خاطرات کار افراد مسن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : قاصدکــ

قاصدکــ

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
24/6/19
ارسالی‌ها
397
پسندها
5,240
امتیازها
21,413
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #44
زن ها، گاهی اوقات حرفی نمی زنند چون به نظرشان لازم نیست که چیزی گفته شود! تنها با نگاهشان حرف می زنند… به اندازه یک دنیا با نگاهشان حرف می زنند. اگر زنی برایتان اهمیت دارد، از چشمانش به سادگی نگذرید! به هیچ وجه…

|سوءتفاهم|
|سیمون دوبوار|
 
امضا : قاصدکــ

Najva❁

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/4/17
ارسالی‌ها
3,271
پسندها
36,651
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
21
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #45
شما و تمام کسانی که دوست‌شان دارید،
روزی خواهید مُرد ...

تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفته‌اید یا کارهایی که انجام داده‌اید برای تعداد کمی از مردم، اهمیت خواهند داشت، آن هم صرفاً برای یک مدت کوتاه. این حقیقتِ ناخوشایندِ زندگی‌ست. تمام مسائلی که به آن‌ها فکر می‌کنید یا کارهایی که انجام می‌دهید، تنها گریزِ استادانه‌ای از این حقیقت‌اند.

ما غبارهای کیهانی بی‌اهمیتی هستیم که در یک نقطه‌ی‌ آبی پرسه می‌زنیم و به هم برخورد می‌کنیم. عظمتی برای خودمان تجسم می‌کنیم و اهدافی برای خودمان می‌سازیم. اما راستش را بخواهید، ما هیچ نیستیم.

پس از قهوه‌ی لعنتی‌تان لذت ببرید!

#مارک_مَنسن

[COLOR=rgb(85, 57...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Najva❁

Najva❁

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/4/17
ارسالی‌ها
3,271
پسندها
36,651
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
21
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #46
متاسفانه جهان بینی ما آنقدر کوچک است که تمام عاشورا تازه از روز تاسوعا شروع می شود و بعدازظهر فردا هم تمام می شود و بعد دیگر در تاریخ خبری نیست، تا روز چهلم، که باز اربعین است و شله ای و بعد قضیه تمام می شود تا سال بعد یعنی یک روز و نیم طول می کشد!

"دکتر علی شریعتی"

حسین وارث آدم
 
امضا : Najva❁

Najva❁

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/4/17
ارسالی‌ها
3,271
پسندها
36,651
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
21
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #47
همه می‌گویند من شجاع هستم...
وقتی که بینایی‌ام را از دست دادم، همه گفتند شجاع هستم!
وقتی پدرم رفت، همه گفتند شجاع هستم؛ اما این شجاعت نیست، چون من چاره‌ی دیگری ندارم!
من از جایم بلند می‌شوم و زندگی را ادامه می‌دهم. مگر تو همین کار را نمی‌کنی؟!
مگر تمام مردم این کار را نمی‌کنند؟

تمام نورهایی که نمیتوانیم ببینیم

#آنتونی_دوئر
 
امضا : Najva❁

Najva❁

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/4/17
ارسالی‌ها
3,271
پسندها
36,651
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
21
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #48


هر روز آدم چیزهای تازه‌ای یاد میگیره، ولی یه چیز هست که من خوب میدونم، وقتی آدم محتاج میشه، یا گرفتاری و بدبختی و غمی داره، باید دردشو پیش آدمهای ندار ببره. اینها هستن که به آدم کمک میکنن، فقط اینها..

#جان_اشتاین_بک

از کتاب: خوشه‌های خشم
 
امضا : Najva❁

Najva❁

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/4/17
ارسالی‌ها
3,271
پسندها
36,651
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
21
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #49
‏اگر روزی دنیا را دوست نداشتی، جایت را عوض کن تا از زاویه ‌ای دیگر به آن بنگری. دنیا از بعضی زوایا دوست ‌داشتنی‌‌ست و در بعضی زوایا نه ! در بعضی از زوایا بهتر و زیباست، در بعضی زوایا تاریک و خسته ‌کننده. یادت باشد تو باید جایت را عوض کنی، چرا که دنیا هرگز از جایش تکان نخواهد خورد!

راه طولانی بود از عشق حرف زدیم

#رسول_یونان
 
امضا : Najva❁

Najva❁

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/4/17
ارسالی‌ها
3,271
پسندها
36,651
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
21
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #50
مرد خیلی زود به بستر می‌رود اما نمی‌تواند بخوابد.
مدام شانه‌به‌شانه می‌شود. ملافه‌ها را در دستانش می‌پیچد. سیگاری می‌گیراند. کمی مطالعه می‌کند. سپس دوباره چراغ را خاموش می‌کند. اما نمی‌تواند بخوابد. ساعت سه صبح بلند می‌شود. با دوستش که در خانه‌ی مجاور ساکن است تماس می‌گیرد و اعتراف می‌کند که نمی‌تواند بخوابد. از او راهکار می‌خواهد. دوستش پیشنهاد می‌کند که کمی پیاده‌روی کند بلکه خسته شود_سپس فنجانی چای زیرفون بنوشد و چراغ را خاموش کند. همه‌ی این کارها را انجام می‌دهد اما باز هم خوابش نمی‌برد. دوباره بلند می‌شود.
این‌بار نزد دکتر می‌رود. دکتر طبق معمول چیزهای دلگرم کننده‌ای می‌گوید اما در پایان، او باز هم نمی‌تواند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Najva❁

موضوعات مشابه

  • قفل شده
مباحث متفرقه یه قاچ رمان o_o
پاسخ‌ها
42
بازدیدها
1,914
عقب
بالا