- تاریخ ثبتنام
- 17/4/21
- ارسالیها
- 226
- پسندها
- 1,087
- امتیازها
- 6,613
- مدالها
- 8
سطح
9
- نویسنده موضوع
- #61
*** تیرداد
قلبش گویی بجای خون درد پمپاژ میکند، شقیقهاش نبض میزند و چشمهای سرخش ناباور به ملافهی سفیدی که بر روی قامت بلند آرش کشیده شده است خیره است. تا کی، تاکی باید شاهد دیدن چنین صحنه ای باشد؟ تا کی باید مرگ عزیزانش را ببیند و دم نزند؟
با دستهایی لرزان ملافه را به آرامی کنار زده و به صورت لاغر و رنگ پریدهاش مینگرد. بالاخره بعد از این همه سال عذاب آرام گرفت.
صداها در سرش پخش میشوند و تصاویر مقابل دیدگانش جان میگیرند.
- چطوره تیرداد؟ کت شلوار دامادی بهم میاد؟
آری کت شلوار مشکی عجب بر قد و قامت رعنایش نشسته و موهایی که بالا شانه زده صورت سفیدش را که مزین به لبخند است را زیباتر میکند.
حیف از جوانیاش که در چهار دیواری این آسایشگاه که به آدم هایش مهر بیمار روانی بودن...
قلبش گویی بجای خون درد پمپاژ میکند، شقیقهاش نبض میزند و چشمهای سرخش ناباور به ملافهی سفیدی که بر روی قامت بلند آرش کشیده شده است خیره است. تا کی، تاکی باید شاهد دیدن چنین صحنه ای باشد؟ تا کی باید مرگ عزیزانش را ببیند و دم نزند؟
با دستهایی لرزان ملافه را به آرامی کنار زده و به صورت لاغر و رنگ پریدهاش مینگرد. بالاخره بعد از این همه سال عذاب آرام گرفت.
صداها در سرش پخش میشوند و تصاویر مقابل دیدگانش جان میگیرند.
- چطوره تیرداد؟ کت شلوار دامادی بهم میاد؟
آری کت شلوار مشکی عجب بر قد و قامت رعنایش نشسته و موهایی که بالا شانه زده صورت سفیدش را که مزین به لبخند است را زیباتر میکند.
حیف از جوانیاش که در چهار دیواری این آسایشگاه که به آدم هایش مهر بیمار روانی بودن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.