• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان مِردال | زهرا آسبان کاربر انجمن یک رمان

ZaRi_bano

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
4/4/21
ارسالی‌ها
106
پسندها
795
امتیازها
3,753
مدال‌ها
6
سن
19
سطح
7
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
اسمش؟! اسمش چی بود؟! نگاهی به اطراف کردم و با صدای تقریباً بلندی دادزدم:
_ اسمت رو بهم نگفتی، اسمت... اسمت چیه؟!
اما نه صدایی بود نه چیزی دیده شد، اون رفته بود!
با ناچاری دستی رو پشونیم کشوندم و پلک هام رو با ترس بهم فشردم، به محض بارکردن چشم هام خودم رو تو اتاقم رو تخت دیدم، با ترس خواستم حرکتی بکنم که متوجه زنجیرهای بسته شده به دست و پام شدم.
باید یه فکری می‌کردم، نگاهم رو با استرس به اطراف اتاقم که حالا کم از خرابه نداشت گردوندم؛ اما با چیزی که دیدم، صدای جیغم به همراه هق هق پر دردم کل اتاق رو پر کرد.
نه این امکان نداشت، این هم یه توهم شوم دیگه بود، یه کابوس سیاه و دلهره آوره، آره همینطوره!
چشم هام رو بستم و با لب های لرزون از یک تا سه شمردم و همون‌طور که به پلک های خیسم فاصله...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : ZaRi_bano

ZaRi_bano

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
4/4/21
ارسالی‌ها
106
پسندها
795
امتیازها
3,753
مدال‌ها
6
سن
19
سطح
7
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
سردرگم به اطراف نگاه میکردم؛ اما چیزی متوجه نمی شدم، با صدای افتادن چیزی رو زمین با ترس از جا پریدم و به جلوم خیره شدم.
از ترس موهای تنم سیخ شده بود، یعنی چی بود؟!
کمی به خودم جرعت دادم و. صورتم رو به سمت عقب متمایل کردم، با دیدن یک بره اونم تو زیر زمین چشم هام گرد شد، بره اینجا چیکار می‌کرد، با قدم های نامطمعنم به سمتش رفتم، هنوز چند قدم باهاش فاصله داشتم که صورتش به سمتم برگشت، با چیزی که دیدم پاهام به زمین چسبید و ترس بدی به دلم افتاد، صورتش عجیب و ترسناک بود، بیشتر قیافش به گرگ میخورد تا بره!
نگاهش که به من خورد صدای خرناسه مانندی از دهنش بیرون زدو در یک ثانیه به سمتم حمله ور شد تا به خودم بیام و فرار کنم، دندون های تیز رو مچ دستم نشست و پشت بندش صدای جیغم به هوا رفت، صدای خرد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ZaRi_bano

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا