زنگ تفریح زنگ تفریح|مدرسه یک رمان

  • نویسنده موضوع MAHl
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 56
  • بازدیدها 2,124
  • کاربران تگ شده هیچ

AMIIRALI

ناظر رمان + مدیر بازنشسته‌ کتاب
ناظر رمان
تاریخ ثبت‌نام
28/5/20
ارسالی‌ها
1,374
پسندها
29,729
امتیازها
53,073
مدال‌ها
18
سطح
28
 
  • #41
این موهای من تو آسیاب سفید نشدن :973:
آخ گفتی گوشی
اینم یه خاطره خفن از یکی دوستامه...
سال هفتم بود و امتحان ادبیات( فکرکنم مستمر بود)
اون زمان هنوز با اکیپ ما دوست نبود و جزو بچه‌های مثبت کلاس بود مثلا:458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
این بشر با خودش گوشی داشت حالا بماند کجا!
وسط امتحان یهو زد زیر گریه گفت وای هیچی بلد نیستم حالم خوب نیست و اینا...
خلاصه معلمم با کلی دلسوزی گفت باشه برو یه آب به صورتت بزن بیا بقیه‌شو بنویس...
اینم از خدا خواسته رفته تو دستشویی عکس کل جزوه رو تو گوشی‌ش داشته:458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
#مزیت‌های_اشک_دم‌_مشک
روش‌های نوین تقلب با مهرا و دوستان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

mehrabi83

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/11/17
ارسالی‌ها
1,198
پسندها
67,275
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سطح
43
 
  • #42
روش‌های نوین تقلب با مهرا و دوستان :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
یه لینکایی هم اومده بود اولای کرونا که پاسخنامه داشت
من موقعی اینو فهمیدم که سال یازدهم رو تموم کرده بودم و دیگه از اون سایتا استفاده نمیکردن:458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:کلا به این نتیجه رسیدم نرم تو فکر تقلب سنگین ترم عجب:/
بعدم میگم مغز تقلب نداری نگو نه...

این آموزشم باشه جهت اسپم نشدن:
یکی از محل‌های خوب برای قایم کردن تقلبایی که رو کاغذ(ترجیحا کاغذ کوچیک و ریز بنویسید!) نوشتین: بندِ ساعت مچی...فقط درست قایم کنید نیوفته یا بیرون نزنه
 
امضا : mehrabi83

Lu^na☆

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
7/11/20
ارسالی‌ها
531
پسندها
14,302
امتیازها
31,673
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #43
این خاطره ی یکی از دوستامه اما خیلی خفنه
رفیق من خواهرش امسال سال آخر دبیرستان بود بعد اکیپی میخواستن تقلب بکنن
هندزفری گذاشتن گوششون زیر مقنعه‌( امتحان ترم حضوری بود )
بعد گوشی رو هم جاساز کردن تو لباس زیر! آره دیگه به همین تمیزی! بعد زنگ زدن به رفیق من که برو تو فلان چنل جواب آزمون رو یکم بعد شروع میذاره. رفیق منم میره تمامی جوابيه ها رو میخونه و اینگونه بود که تمام رفقا پاس شدن :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: تازه کنکور هم داشتن و جالب‌تر اینکه قبول هم شدن تو کنکور :610181-064beec23c2ab9fae36b67a1ed4b4f68::610181-064beec23c2ab9fae36b67a1ed4b4f68:
 
امضا : Lu^na☆

MARYAM.NAJAFI

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
28/12/19
ارسالی‌ها
1,281
پسندها
40,104
امتیازها
64,873
مدال‌ها
23
سن
21
سطح
38
 
  • #44
اعتراف میکنم هرگز شعرای ادبیات رو حفظ نمیکردم.
یه بار امتحانای نوبت اول سال دوم دبیرستان برگه تقلبم تو کیفم جا مونده بود و من خیلی دپ شدم چون همه جوابای ادبیات کامل بود به جز حفظ شعر، بعد دوستم اشاره زد کدومو موندی اشاره کردم که فلان سوال رو
بعد من همه چیز با خودم سر جلسه همیشه میبردم و هیچ وقت چیزی نمیگرفتم از کسی
حالا هی دوستم پر پر بزن که مریم اشاره کن بهت غلط گیرم رو بدم
من هم بعد از کلی تلاش گرفتم که آره میخواد غلط گیر رو بهم بده.
غلط گیر رو گرفتنی گفتم الان یه برگه ای چیزی هم همراهشه دیگه، غلط گیر رو داد، حالا من موندم ای خدا این که هیچ برگه ای نداد بهم
همین جوری نشسته بودم و هی دوستم رو با تعجب نگاه میکردم که اشاره زد برچسب روی غلط گیر رو بکن.
من با تعجب برچسب غلط گیر رو کندم و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : MARYAM.NAJAFI

ZAHRA._.pd

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
24/11/20
ارسالی‌ها
218
پسندها
7,152
امتیازها
21,013
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • #45
خب خب با تشکر از دعوت مه‌گل.
اینجانب ترجیح میدم از دستاوردهای تقلبیم حرف نزنم؛ ولی به اصرار مه‌گل یه چندتا خاطره رو بازگو می‌کنم.
در طول سال‌های تحصیلم تقلب زیاد کردم؛ البته در حدود نود درصد موارد تقلب رسوندم...از اونجایی که خودم خجالتی‌ام، هیچ‌وقت روم نشده که از کسی تقلب بگیرم!

من یه دوستی داشتم در طول دوران راهنمایی و دبیرستان که با هم صمیمی بودیم. اون می‌پرسید من می‌پرسیدم؛ ولی گاهی بدجنس هم میشد دیگه! مثلا بعد از امتحان برمی‌گشت می‌گفت:
- راستی زهرا اون سؤال رو اشتباه نوشته بودی.
بعد من در این حالت بودم:
- خب اینو نمی‌شد همون موقع بگی؟!:458159-cb52a51dde0f659624b862e153db48f9:

عرضم به حضورتون که یه بار هم موقع تقلب کردن دستگیر شدم! اول...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ZAHRA._.pd

Mah.K.sunny

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/11/20
ارسالی‌ها
456
پسندها
7,977
امتیازها
21,973
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • #46
خب یکی دیگه از روش های تقلب رسوندنم به بقیه با خودکار جواب رو روی غلط گیر می‌نوشتم
بلهههه چه شیک و زیباااااا
 

Mah.K.sunny

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/11/20
ارسالی‌ها
456
پسندها
7,977
امتیازها
21,973
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • #47
یه بار هم امتحان زبان داشتیم و دوستم هیچی بلد نبود و ازم خواست کمکش کنم
منم کاغذ و هیچی تو جیبم نبود به غیر از پول
خلاصه مجبور شدم تمام جوابا رو روی پول بنویسم و بعدم در خودکارم رو روی زمین انداختم و همینجوری که اون رو برمیداشتم پول رو هم روی میزش گذاشتم
ولی امتحان پایان ترم بود و لامصب خیلی استرس داشتم که یهو کسی نفهمه :////
ولی عملیات با موفقیت انجام شد :))))
 

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • #48
امتحانات میان ترم سال آخر دبیرستان...امتحان دینی بود از اون امتحانایی که باید کتاب رو بنویسی وقت کم اورده بودم چهار پنج تا برگ تقلب هم از چپ راست رسید بود تو مشتم بود تند تند مینوشتم دبیر دینی اومد بالا سرم جااینه که برگه امتحانو بهش بدم هول شدم مشتمو وا کردم کاغذای مچاله شده‌ی تقلب رو طرفش گرفتم:////
 
امضا : Alef_Gaf

♡Rebekah Mikaelson♡

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
4/8/21
ارسالی‌ها
66
پسندها
1,469
امتیازها
9,913
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • #49
من ازون شاگرد زرنگایه مورسه بودم و خلاصه پرفکت فقط ی باز تو عمرم مطالعات نخونده بودم از نمره بد هم که اصلا خوشم نمیومد مطالعاتمو تو جامیز باز گذاشتم و هی خودکارمو مینداختتم زیر تا برم ی سر پایین و جوابارو پیدا کنم خلاصه همون سوال اول نیمکت کناریم ی دختر نچسبی بود رفت در گوش معلم ی چیزی گفت بهم نگاه کردن بعد ی دودقه معلممون اومد گف ی لحظه مطالاتتو بده ببینم منم باز تو جامیز یا خدا خلاصه با هر بدبختی بود کتابو بستم و دادم ب معلم اخرم تو برگه امتحانم نوشت اگه نخونده بودی تقلب نکن و برگمو ب مامانم داد منه کلاس چهارمی:610591-c11e122cb97c209cf958c2571c5cd6ee:
 
امضا : ♡Rebekah Mikaelson♡

.Asal.r

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
21/10/18
ارسالی‌ها
380
پسندها
14,585
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
سطح
19
 
  • #50
سال آخری ک خوندم
یکی ازینا که برگه رو میزاری روش بالاش گیره داره(اسمشو نمدونم) داشتم.
لاش باز می‌شد
ولی اصن فهمیده نمیشد که دولایه اس
امتحان معارف ورقه های کتابو می کندم میذاشتم لای اون
موقع امتحان قشنگ کاغذو میکشیدم بیرون جوابو کپی میکردم رو ورقه امتحان

یبارم معلم وسط امتحان گف همه بلند شین جیباتونو خالی کنین. منم ک کلی تقلب تو جیبم بود. مجبوری همشو کردم تو شوفاژ کنارم :108: :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 
امضا : .Asal.r

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

عقب
بالا