متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

داستان کوتاه در حال تایپ داستان کوتاه واله‌ی جنون | سونیا جباری کاربر انجمن یک رمان

MONTE CRISTO

کاربر قابل احترام
سطح
44
 
ارسالی‌ها
4,600
پسندها
50,314
امتیازها
77,373
مدال‌ها
77
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #1

کد داستان: 457
ناظر: AROHI ❥لیلیِ او
نام داستان:
واله‌ی جنون
به‌ قلم: سونیا جباری
ژانر: #جنایی #معمایی #درام

خلاصه:

وقتی نقاش جنون برای خلق شاهکار جدیدش دست روی خون می‌ذاره، هیچ‌کس نمی‌تونه جلودار عواقب این تابلو بشه. من یه‌بار مخدر جنون رو چشیده‌م و توی کوچه پس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : MONTE CRISTO

ZAHRA MODABER

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
470
پسندها
3,688
امتیازها
17,033
مدال‌ها
30
  • #2
505049_c738d7ad2d7f75ce6730dfd90533a998.jpg
"والقلم و مایسطرون"
نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن داستان خود،

خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین **♡ تاپیک جامع مسائل مربوط به داستان‌کوتاه ♡**

و برای پرسش سوالات و اشکالات خود در رابطه با داستان به لینک زیر مراجعه فرمایید!
♧♡ تاپیک جامع برای مسائل رمان نویسی ♧♡

برای انتخاب ژانرِ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ZAHRA MODABER

MONTE CRISTO

کاربر قابل احترام
سطح
44
 
ارسالی‌ها
4,600
پسندها
50,314
امتیازها
77,373
مدال‌ها
77
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #3
مقدمه:

بوی تند آهن فضا رو آلوده کرده بود. توی اون اتاق 6 متری تنها رقص پرصدای دندون‌های من بود که شیشه‌ی سکوت رو سنگ می‌زد و غم به منِ بی‌پناه اجازه داده بود توی آغوشش آسوده بمیرم.
توی فاصله‌ی دو قدمی، کابوس همیشگیم روی شاهکارش چنبره زده بود و با آرامش و لذتی وصف نشدنی مشغول برانداز حرکت قطرات خون روی موزائیک‌های سفید بود. انگار هر موزائیک یه تیکه از بوم سفیدش بودن که اون وظیفه داشت با خون بهش نقش‌ونگارهای هولناک بده.
تن لرزونم رو بغل کردم و چشم‌های غبار گرفته‌م ناخودآگاه خیره‌ی روپوش غرق در خون دکتر بیچاره شد. اون از هیچی و هیچ‌کس نمی‌ترسید...توی آسایشگاه بغل گوش کلی پرسنل یه قتل انجام داده بود و به جای فرار مشغول واکاوی ایرادهای نقاشی‌ش بود. و مثل همیشه وظیفه‌ی من اینه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : MONTE CRISTO

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا