- تاریخ ثبتنام
- 16/8/19
- ارسالیها
- 903
- پسندها
- 24,413
- امتیازها
- 40,273
- مدالها
- 34
- سن
- 18
سطح
28
- نویسنده موضوع
- #21
نیشخند میزند و رژ گلبهیاش حالم را بد میکند. عمو ایرج میانمان میآید. موهای جوگندمی رقصانش را پشت گوش میزند و دست بر شانهام میگذارد.
- از چی حرف میزنی دخترم؟ البته که اینجا خونهی خود شما هست، زنعمو ثریات مزاح میکردن. اینجا ما دور هم دیگه قراره لحظههای خوب و آروم داشته باشیم. خواهشاً این کینهها رو کنار بذارید.
مزاح میکرد؟ آرامش داشته باشیم؟ آری، حتما همینگونه است. من هم کودکی هفت ساله هستم که با یک کلام ساده و وعدهی سر خرمن، خر بشوم! پرخاشگر شانهام را از زیر دست گرم عمو بیرون میکشم. ثریا هم متقابلاً او را کنار میزند و گردن برافراشته میکند تا همقدم بشود.
- برو کنار آقا ایرج کدوم مزاح! تو دیگه چی داری برای خودت میبافی بچه؟ کاری که مادر و...
- از چی حرف میزنی دخترم؟ البته که اینجا خونهی خود شما هست، زنعمو ثریات مزاح میکردن. اینجا ما دور هم دیگه قراره لحظههای خوب و آروم داشته باشیم. خواهشاً این کینهها رو کنار بذارید.
مزاح میکرد؟ آرامش داشته باشیم؟ آری، حتما همینگونه است. من هم کودکی هفت ساله هستم که با یک کلام ساده و وعدهی سر خرمن، خر بشوم! پرخاشگر شانهام را از زیر دست گرم عمو بیرون میکشم. ثریا هم متقابلاً او را کنار میزند و گردن برافراشته میکند تا همقدم بشود.
- برو کنار آقا ایرج کدوم مزاح! تو دیگه چی داری برای خودت میبافی بچه؟ کاری که مادر و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش