نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

عاشقانه‌ها عاشقانه‌های حسین پناهی

  • نویسنده موضوع SAmirA
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 121
  • بازدیدها 3,526
  • کاربران تگ شده هیچ

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • #51
درختان می‌گویند بهار

پرندگان می‌گویند لانه

سنگ‌ها می‌گویند صبر

و خاک‌ها می‌گویند مصاحب

و انسان‌ها می‌گویند خوشبختی

امّا همه‌ی ما در یک چیز شبیه‌ایم:

در طلب نور!

ما نه درختیم و نه خاک .

پس خوشبختی را با علم به همه ضعف‌هامان در تشخیص،

باید در حریم خودمان جستجو کنیم
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • #52
وقتی ما آمدیم

اتفاق، اتفاق افتاده بود!

حال

هرکس

به سلیقه خود چیزی می‌گوید

و در تاریکی گم می‌شود
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • #53
در انتهای هر سفر

در آیینه

دار و ندار خویش را مرور می‌کنم


این خاک تیره این زمین

پاپوش پای خسته‌ام


این سقف کوتاه آسمان

سرپوش چشم بسته‌ام


اما خدای دل

در آخرین سفر

در آیینه به جز دو بی‌کرانه کران


به جز زمین و آسمان

چیزی نمانده است


گم گشته‌ام کجا

ندیده‌ای مرا؟
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • #54
خدا را دیدم قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش

سرفه‌کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت

و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد،

آواز که خواند تازه فهمیدم،

پدرم را با او اشتباهی گرفته‌ام!
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • #55
ما چیستیم؟!

جز ملکلول‌های فعال ذهن زمین

که خاطرات کهکشان‌ها را

مغشوش می‌کند!
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • #56
بی تو

نه بوی خاک نجاتم داد

نه شمارش ستاره‌ها تسکینم


چرا صدایم کردی

چرا؟


سراسیمه و مشتاق

سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم و نیامدی


نشان به آن نشان

که دو هزار سال از میلاد مسیح می‌گذشت

و عصر

عصر والیوم بود

و فلسفه


و رسالت من این خواهد بود

تا دو استکان چای داغ را

از میان دویست جنگ خونین

به سلامت بگذرانم


تا در شبی بارانی

آن‌ها را

با خدای خویش

چشم در چشم هم نوش کنیم
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • #57
شب در چشمان من است

به سیاهی چشم‌هایم نگاه کن


روز در چشمان من است

به سفیدی چشم‌هایم نگاه کن


شب و روز در چشم‌های من است

به چشم‌هایم نگاه کن


پلک اگر فرو بندم

جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • #58
به من بگویید

فرزانگانِ رنگ بوم و قلم

چگونه

خورشیدی را تصویر می‌كنید

كه ترسیمش

سراسر خاك را خاكستر نمی‌كند؟
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • #59
بیمناکم

بیمناکم

من از این ابر سیاه و تیره

که عبوس و خیره

چشم بر بستر پوسیده صحرا دارد

بیمناکم...
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • #60
نیستیم!

به دنیا می‌آییم
عکس یک نفره می‌گیریم!

بزرگ می‌شویم
عکس دو نفره می‌گیریم!

پیر می‌شویم
عکس یک نفره می‌گیریم

و بعد
دوباره باز
نیستیم
 
امضا : Negar:)

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا