نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان دلی ز دست می‌رود | آرزو توکلی نویسنده افتخاری انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع A.TAVAKOLI❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 1,807
  • کاربران تگ شده هیچ

YEKTA ONSORI

گوینده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
909
پسندها
24,517
امتیازها
40,273
مدال‌ها
34
  • #11
دلی ز دست می‌رود، روایت تلخیه که عجیب برای من شیرینه
شخصیت سرکش، عاصی و خشن عاطفه در کنار احساسات شکننده‌ای که داره باعث میشه مخاطب به خوبی با اون همذات‌پنداری کنه و نگرانش باشه. علاوه بر عاطفه کاراکترهای دیگه من جمله نسرین، فرزام، ملیحه و...همگی با وجود رومخ بودن، پرداخت کامل دارن و حقیقی هستن.
رمان تعلیق بسیار بالایی داره به طوری که خواننده هرپارت کنجکاوتر از قبل میشه و می‌خواد سر از کار همه در بیاره.
احساسات و عواطف کاراکترها به خوبی قابل لمسه و همه‌ی این موارد در کنار قلم خوب تو باعث شده دل روایتی باشه که انگار نبض داره!
بی‌صبرانه منتظر برملا شدن رازها و رو شدن اتفاقاتم^^
خسته نباشی عزیزدلم
:354:
 
امضا : YEKTA ONSORI

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,942
پسندها
94,550
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #12
دلی ز دست می‌رود، روایت تلخیه که عجیب برای من شیرینه
شخصیت سرکش، عاصی و خشن عاطفه در کنار احساسات شکننده‌ای که داره باعث میشه مخاطب به خوبی با اون همذات‌پنداری کنه و نگرانش باشه. علاوه بر عاطفه کاراکترهای دیگه من جمله نسرین، فرزام، ملیحه و...همگی با وجود رومخ بودن، پرداخت کامل دارن و حقیقی هستن.
رمان تعلیق بسیار بالایی داره به طوری که خواننده هرپارت کنجکاوتر از قبل میشه و می‌خواد سر از کار همه در بیاره.
احساسات و عواطف کاراکترها به خوبی قابل لمسه و همه‌ی این موارد در کنار قلم خوب تو باعث شده دل روایتی باشه که انگار نبض داره!
بی‌صبرانه منتظر برملا شدن رازها و رو شدن اتفاقاتم^^
خسته نباشی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : A.TAVAKOLI❁

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,566
پسندها
14,913
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
  • #13
سلام آرزوی جذاب
دلم می‌خواد یه نظر کوتاه بدم، تنها چیزی که می‌تونم در رابطه با دلی ز دست می‌رود بگم، ولی این رمان به قدری دوست داشتنیه که واقعاً می‌شه سطرها، پاراگراف‌ها و صفحه‌ها درباره‌ش نظر داد!
قلم جذاب، گیرا و زیبات، کنار شخصیت پردازی خوبت، انتقال احساسات قوی و هزاران نقطه مثبت دیگه توی دلی ز دست می‌رود، اون رو بسی خوندنی کردن.
فکر کنم من اول هم بهت گفته بودم چقدر شخصیت متفاوت عاطفه رو دوست دارم و چقدر قابل درک و جذابه! باز هم می‌گم که از دوست داشتنی‌ترین‌ شخصیت‌هاست؛ با تمام جیغ و دادهاش، غم‌هاش، زبون گاهاً تلخش، عصبانیت‌هاش و کارهای ناخلفی که با تغییرش انجام می‌ده!
همراهی با دلی ز دست می‌رود باعث افتخاره و خیلی خوشحالم که افتخار خوندن این اثر زیبا، نصیبم شده. موفق باشی آرزوی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,942
پسندها
94,550
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #14
سلام آرزوی جذاب
دلم می‌خواد یه نظر کوتاه بدم، تنها چیزی که می‌تونم در رابطه با دلی ز دست می‌رود بگم، ولی این رمان به قدری دوست داشتنیه که واقعاً می‌شه سطرها، پاراگراف‌ها و صفحه‌ها درباره‌ش نظر داد!
قلم جذاب، گیرا و زیبات، کنار شخصیت پردازی خوبت، انتقال احساسات قوی و هزاران نقطه مثبت دیگه توی دلی ز دست می‌رود، اون رو بسی خوندنی کردن.
فکر کنم من اول هم بهت گفته بودم چقدر شخصیت متفاوت عاطفه رو دوست دارم و چقدر قابل درک و جذابه! باز هم می‌گم که از دوست داشتنی‌ترین‌ شخصیت‌هاست؛ با تمام جیغ و دادهاش، غم‌هاش، زبون گاهاً تلخش، عصبانیت‌هاش و کارهای ناخلفی که با تغییرش انجام می‌ده!
همراهی با دلی ز دست می‌رود باعث افتخاره و خیلی خوشحالم که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

222گل زرد

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
13
امتیازها
33
مدال‌ها
1
  • #15
سلام بسیار قلم دلنشینی دارید بسیار لذت بردم کلی هم غصه خوردم برا عاطفه به نظرم خیلی حیف شده
نظرم اینه عاطفه باید از ت
نو خودش رو بسازه بره پیش پدربزرگش و پر قدرت ظاهر شه
اما یه جمله بود که من اصلا ازش خوشم نیومد و دو جا هم تکرار شد توسط افراد مختلف
یکی عاطفه و هسر سابقش یکی هم مادر عاطفه و پدرش
اینکه تو محرم قلب منی محرم بودن به شناسنامه نیست البته این یه نظر شخصی
در کل خیلی لذت بردم منتظر ادامه رمان جذابتون هستم
موفق باشید
 

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,942
پسندها
94,550
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #16
سلام بسیار قلم دلنشینی دارید بسیار لذت بردم کلی هم غصه خوردم برا عاطفه به نظرم خیلی حیف شده
نظرم اینه عاطفه باید از ت
نو خودش رو بسازه بره پیش پدربزرگش و پر قدرت ظاهر شه
اما یه جمله بود که من اصلا ازش خوشم نیومد و دو جا هم تکرار شد توسط افراد مختلف
یکی عاطفه و هسر سابقش یکی هم مادر عاطفه و پدرش
اینکه تو محرم قلب منی محرم بودن به شناسنامه نیست البته این یه نظر شخصی
در کل خیلی لذت بردم منتظر ادامه رمان جذابتون هستم
موفق باشید
سلام عزیزم خیلی متشکرم از مهر و نظر خوبتون
خوشحالم که دوست داشتید و امیدوارم در ادامه همراه باشید❤❤
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,942
پسندها
94,550
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #17
سلام، دیشب پنج صفحه اول رمانتون رو خوندم. با این که شخصیت عاطفه تا اینجایی که من خوندم، شبیه شخصیت های منفی بود؛ ولی خدایی خیلی حال کردم.
خیلی شخصیت قشنگیه...
واقعا باید بهتون خسته نباشید گفت بابت این شاهکارتون...:sugarwarez-222:
سلام عزیزم، خیلی ممنون از لطف و مهری که داشتید. خوشحالم که خوندید و امیدوارم دوست داشته باشید و ادامه بدید❤
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

حصار آبی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ویرایش
سطح
34
 
ارسالی‌ها
10,333
پسندها
25,259
امتیازها
83,373
مدال‌ها
54
  • مدیر
  • #18
سلام آرزو جان.امروز از سحر نشستم که فقط رمانت رو بخونم. توصیفات رمانت عالین، خواننده رو سریع به درک داستان می‌رسونن. خیلی روان و زیبا نوشتی. فقط شخصیت عاطفه به عنوان یک زن درد کشیده و تنها یکم زیادی خشنه. اینکه تا این حد عصبی و جیغ جیغوئه بعد مثلا ته دلش چیزی نیست ، خب بنظرم از یک زن بعیده. شاید چون من تا به حال اینجوریشو ندیدم. که اینم یه جور تعریفه. رمان بیشتر حول یه شرکته لااقل تا اینحایی که خوندم. شخصیتای زن خیلی راحتن توی برخورداشون و حرف زدناشون بنظر چندان محدودیتی ندارن. مخصوصا عاطفه، که سیگار هم در حد خودکشی می‌کشه. کلا هر چی عادت بده رو نصیب این دختر کردی. ماجرای عاطفی فرزام و ملیحه رم دوست داشتم خیلی ظریفه. ولی اینکه وقتی با زنش قهره میره خونه یه زن دیگه، اینم غیر عادی بنظرم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : حصار آبی

Nwginz

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,008
پسندها
5,152
امتیازها
23,673
مدال‌ها
16
  • #19
سلام آرزو جان امیدوارم حالت خوب باشه
اول اینکه تبریک میگم بابت مقام اول، واقعاً لایقش بودی و امیدوارم به زودی خبر چاپی شدن رمانت بیاد
پنج صفحه‌ی اول رمانت رو خوندم
توصیف حالاتت رو خیلی دوست داشتم مخصوصاً حالات عاطفه
اما چیزی که یکم گیجم کرد رابطه‌ی عاطفه و فرزام توی پارت‌های اول و آخر بود
حقیقتا من اولش فکر کردم عاطفه و فرزام رابطه‌ای فراتر از شرکت دارن (به خاطر فیلترینگ نمی‌تونم بازش کنم اما فکر کنم واضح باشه) اونم به خاطر توصیفاتی که کرده بودی
مثل لباس‌های روی مبل و لب کبود فرزام و...
اما بعد تو صفحه پنج که نگرانی عاطفه رو دیدم فهمیدم اشتباه می‌کردم
امیدوارم وقت یاری کنه و بتونم ادامه‌ی رمان قشنگت رو بخونم
موفق باشی گلم:402:
 

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,942
پسندها
94,550
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #20
سلام آرزو جان.امروز از سحر نشستم که فقط رمانت رو بخونم. توصیفات رمانت عالین، خواننده رو سریع به درک داستان می‌رسونن. خیلی روان و زیبا نوشتی. فقط شخصیت عاطفه به عنوان یک زن درد کشیده و تنها یکم زیادی خشنه. اینکه تا این حد عصبی و جیغ جیغوئه بعد مثلا ته دلش چیزی نیست ، خب بنظرم از یک زن بعیده. شاید چون من تا به حال اینجوریشو ندیدم. که اینم یه جور تعریفه. رمان بیشتر حول یه شرکته لااقل تا اینحایی که خوندم. شخصیتای زن خیلی راحتن توی برخورداشون و حرف زدناشون بنظر چندان محدودیتی ندارن. مخصوصا عاطفه، که سیگار هم در حد خودکشی می‌کشه. کلا هر چی عادت بده رو نصیب این دختر کردی. ماجرای عاطفی فرزام و ملیحه رم دوست داشتم خیلی ظریفه. ولی اینکه وقتی با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

موضوعات مشابه

عقب
بالا