گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان دل شکن | سهیلا زاهدی نویسنده‌ی انجمن یک رمان

[*Soheyla*]

تگ: برگزیده

نام رمان:‌ دل‌شکن
نام نویسنده: سهیلا زاهدی
ژانر: #عاشقانه #درام #اجتماعی

خلاصه:
نفس دختری که میان خیر و شرهای ماضی و آتی‌اش گیر کرده. دلدادگی‌ای که در گذشته باعث شکستن بال‌هایش شده بود، هنوز هم گریبان گیرش است شکستگی‌هایش او را از سال‌ها قبل قوی‌تر کرده اما اتفاقی ناخوشایند! خونی که ناخواسته روی زمین جاری می‌شود ناخواسته او را به سمت گذشته‌ی مهر و موم شده‌اش می‌کشد.

رتبه دوم اجتماعی | رمان دل‌شکن | سهیلا زاهدی نویسنده انجمن یک رمان

کد رمان: 2604 نام ناظر: @ANAM CARA تگ: برگزیده، رتبه دوم اجتماعی خلاصه: نفس دختری که میان خیر و شرهای ماضی و آتی‌اش گیر کرده. دلدادگی‌ای که در گذشته باعث شکستن بال‌هایش شده بود، هنوز هم گریبان گیرش است شکستگی‌هایش او را از سال‌ها قبل قوی‌تر کرده اما اتفاقی ناخوشایند! خونی که ناخواسته روی زمین...

forum.1roman.ir

 

[Shiva.Panah]

یک عاشقانه‌ی درامِ زیبا و دلنشین.
توصیفاتی که به اندازه هستن و شخصیت‌هایی که تمایزات خاص خودشون رو حفظ کردن.
قلم زیبا و ترکیب کلمات خوب سهیلا جانم هم که مزید بر علت شده و این من رو ناخودآگاه و بی‌اراده همپای دل‌شکن کرده. در اصل شما باید جیره‌ی هر روزه‌ی ما رو بپردازید و این کنجکاوی و حس و حال ایجاد شده رو ارضا کنید خانم نویسنده؛ پس با قدرت و بدون هیچ مشغله‌ی فکری این داستان زیبا رو به قلم بکشید و به قلم بکشید عزیزم و ما رو از این رمان عام‌پسند مستفیض بفرمایید.
حرص خوردن رادوین سر جاوید رو هم از خاطر نبرید.
یا حق

 

[NEGIN BARZAN~]

سلام به تو سهیل عزیزم...
رمان دلشکن، یه داستان عاشقانه و درام که بعضی وقتا اشک به چشما می‌آورد و دل‌ها رو از غم عمیق نفس می‌گرفت. توصیفات زیبا، مخصوصا توصیفات مکان و چهره.
نفس همیشه غمگین که تنها دلخوشی دخترشه و دلوین مامانی که حتی با وجود بچه بودنش، خیلی بزرگه. نفسی که درد کشیده و از عشقش منع شده، از شوهرش دور شده و بدون اینکه دلیل و منطقش رو بشنوه، اون رو از خونه‌ش بیرون انداخته و سیاوش و پدری که باعث این اتفاقات شدن و رادوینی که فکر میکنه از عشقش نامردی دیده و بهش زخم زده، در حالیکه حتی حرف‌هاش رو هم نشنیده، حتی بعد از چندین سال، باز هم راضی نمیشه که حرف‌های نفس رو بشنوه و فکر کنه و احساس میکنم خیلی بی‌منطقه. بعد از سالها که نفس به دلیلی با استرس برمیگرده ایران، رادوین از وجود دخترش...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[کاظمی]

سلام سهیلای عزیزم .
اینبار هم مثل همیشه گل کاشتی دختر دقیقا همون چیزی بود که انتظارش می رفت.
یه شروع متمایز با حال و هوای خاص.
توصیفات واقعا عالی هستن آدم میبرم توحس.
امیدوارم یه پایان خوش برای نفس و رادوین داشته باشیم و خیلی زود شاهد پست های رگباری باشیم...

 

[*Soheyla*]

یک عاشقانه‌ی درامِ زیبا و دلنشین.
توصیفاتی که به اندازه هستن و شخصیت‌هایی که تمایزات خاص خودشون رو حفظ کردن.
قلم زیبا و ترکیب کلمات خوب سهیلا جانم هم که مزید بر علت شده و این من رو ناخودآگاه و بی‌اراده همپای دل‌شکن کرده. در اصل شما باید جیره‌ی هر روزه‌ی ما رو بپردازید و این کنجکاوی و حس و حال ایجاد شده رو ارضا کنید خانم نویسنده؛ پس با قدرت و بدون هیچ مشغله‌ی فکری این داستان زیبا رو به قلم بکشید و به قلم بکشید عزیزم و ما رو از این رمان عام‌پسند مستفیض بفرمایید.
حرص خوردن رادوین سر جاوید رو هم از خاطر نبرید.
یا حق

می‌دونی وجودت برام باعث دلگرمیه؟
مرسی که همراهمی و تنهام نمی‌ذاری ...خوش‌حالم باب میلت بوده

 

[*Soheyla*]

سلام به تو سهیل عزیزم...
رمان دلشکن، یه داستان عاشقانه و درام که بعضی وقتا اشک به چشما می‌آورد و دل‌ها رو از غم عمیق نفس می‌گرفت. توصیفات زیبا، مخصوصا توصیفات مکان و چهره.
نفس همیشه غمگین که تنها دلخوشی دخترشه و دلوین مامانی که حتی با وجود بچه بودنش، خیلی بزرگه. نفسی که درد کشیده و از عشقش منع شده، از شوهرش دور شده و بدون اینکه دلیل و منطقش رو بشنوه، اون رو از خونه‌ش بیرون انداخته و سیاوش و پدری که باعث این اتفاقات شدن و رادوینی که فکر میکنه از عشقش نامردی دیده و بهش زخم زده، در حالیکه حتی حرف‌هاش رو هم نشنیده، حتی بعد از چندین سال، باز هم راضی نمیشه که حرف‌های نفس رو بشنوه و فکر کنه و احساس میکنم خیلی بی‌منطقه. بعد از سالها که نفس به دلیلی...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[*Soheyla*]

سلام سهیلای عزیزم .
اینبار هم مثل همیشه گل کاشتی دختر دقیقا همون چیزی بود که انتظارش می رفت.
یه شروع متمایز با حال و هوای خاص.
توصیفات واقعا عالی هستن آدم میبرم توحس.
امیدوارم یه پایان خوش برای نفس و رادوین داشته باشیم و خیلی زود شاهد پست های رگباری باشیم...

سلام زیبا ...نوتیف ترورت شادم کرد
ممنون بابت شرکتت و همراهیت، خوش‌حال شدم از فهمیدن اینکه رضایتت رو کسب کردم

 

[کاظمی]

سلام زیبا ...نوتیف ترورت شادم کرد
ممنون بابت شرکتت و همراهیت، خوش‌حال شدم از فهمیدن اینکه رضایتت رو کسب کردم

خواهش می کنم قابل شمارو نداشت مهربان
ازت ممنونم بابت رمانت.
به امید رمان های دیگر و درخش قامت جانا

 

[کالادریوس]

عرض ادب سهیلا جان.
قلمت اینقدر زیباست که بی صبرانه منتظر پارت های بعدیش هستم پس به دل ما رحم کن و ما رو از این کنجکاوی در بیار.

 

[*Soheyla*]

عرض ادب سهیلا جان.
قلمت اینقدر زیباست که بی صبرانه منتظر پارت های بعدیش هستم پس به دل ما رحم کن و ما رو از این کنجکاوی در بیار.

سلام جانم، خوشحالم که دوستش داشتین...به زودی حتما با پارت‌های جنجالی برمی‌گردم