- ارسالیها
- 672
- پسندها
- 3,309
- امتیازها
- 17,473
- مدالها
- 11
- نویسنده موضوع
- #1
- نام رمان :
- عذاب (جلد دوم بعد تاریکی)
- نام نویسنده:
- مظفرتندر، Kuhiyar
- ژانر رمان:
- #ترسناک #درام
کد رمان: 4597
ناظر: A asalezazi
خلاصه:
نمیدانم، شاید دهها، صدها، شاید هم هزاران سال گذشته است. خیلی وقت است که دیگر روزها را نمیشمارم. مغزم از هم پاچیده و بارها پیش آمده که زیر فشار عذاب اسم خودم هم یادم رفته است. در ابتدا که وارد هاویه (طبقات اولیه دوزخ) شدم، شرایط کمی برایم بهتر بود تا اینکه جبرئیل مرا دید. خدا خیرش ندهد، آن روز تا کیلومترها دنبالم دوید. مرا گرفت و زیر بار کتک بست. در حین کتک خوردنم گاز محکمی از دستش گرفتم. برای خالی کردن عقدهام گوشت تلخ و بد مزهاش را با سرعت قورت دادم، به سختی پایین رفت؛ ولی ارزشش را داشت؛ اما کاش این کار را نکرده بودم، چون اسرافیل را صدا زد و با کمک آن دست و پاهایم را قطع کردند. خیلی فحش...
ناظر: A asalezazi
خلاصه:
نمیدانم، شاید دهها، صدها، شاید هم هزاران سال گذشته است. خیلی وقت است که دیگر روزها را نمیشمارم. مغزم از هم پاچیده و بارها پیش آمده که زیر فشار عذاب اسم خودم هم یادم رفته است. در ابتدا که وارد هاویه (طبقات اولیه دوزخ) شدم، شرایط کمی برایم بهتر بود تا اینکه جبرئیل مرا دید. خدا خیرش ندهد، آن روز تا کیلومترها دنبالم دوید. مرا گرفت و زیر بار کتک بست. در حین کتک خوردنم گاز محکمی از دستش گرفتم. برای خالی کردن عقدهام گوشت تلخ و بد مزهاش را با سرعت قورت دادم، به سختی پایین رفت؛ ولی ارزشش را داشت؛ اما کاش این کار را نکرده بودم، چون اسرافیل را صدا زد و با کمک آن دست و پاهایم را قطع کردند. خیلی فحش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر