H HAKIMEH.MZ مدیر بازنشسته سطح 30 ارسالیها 3,498 پسندها 27,921 امتیازها 58,173 مدالها 27 17/1/22 نویسنده موضوع #1 تو را شناختم آری و بهترین بودی ****** بی تو به سامان نرسم ای سر و سامان همه تو امضا : HAKIMEH.MZ
H HAKIMEH.MZ مدیر بازنشسته سطح 30 ارسالیها 3,498 پسندها 27,921 امتیازها 58,173 مدالها 27 17/1/22 نویسنده موضوع #2 ای به تو زنده همه من ای به تنم جان همه تو من همه تو، تو همه من او همه تو، ما همه تو هرکه و هرکس همه تو ای همه تو، آن همه تو ****** امضا : HAKIMEH.MZ
ای به تو زنده همه من ای به تنم جان همه تو من همه تو، تو همه من او همه تو، ما همه تو هرکه و هرکس همه تو ای همه تو، آن همه تو ******
H HAKIMEH.MZ مدیر بازنشسته سطح 30 ارسالیها 3,498 پسندها 27,921 امتیازها 58,173 مدالها 27 17/1/22 نویسنده موضوع #3 نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست عشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست شاید اینها امتحان ماست با دستور عشق ورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست امضا : HAKIMEH.MZ
نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست عشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست شاید اینها امتحان ماست با دستور عشق ورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست
H HAKIMEH.MZ مدیر بازنشسته سطح 30 ارسالیها 3,498 پسندها 27,921 امتیازها 58,173 مدالها 27 17/1/22 نویسنده موضوع #4 چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل؟ لب که بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنج علت عاشق طبیب من، ز علت ها جداست با غبار راه معشوق است راز آفتاب خاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست امضا : HAKIMEH.MZ
چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل؟ لب که بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنج علت عاشق طبیب من، ز علت ها جداست با غبار راه معشوق است راز آفتاب خاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست
H HAKIMEH.MZ مدیر بازنشسته سطح 30 ارسالیها 3,498 پسندها 27,921 امتیازها 58,173 مدالها 27 17/1/22 نویسنده موضوع #5 من تو را برای شعر بر نمی گزینم شعر، مرا برای تو برگزیده است در هشیاری به سراغت نمی آیم هر بار از سوزش انگشتانم در مییابم باز نام تو را، مینوشته ام امضا : HAKIMEH.MZ
من تو را برای شعر بر نمی گزینم شعر، مرا برای تو برگزیده است در هشیاری به سراغت نمی آیم هر بار از سوزش انگشتانم در مییابم باز نام تو را، مینوشته ام
H HAKIMEH.MZ مدیر بازنشسته سطح 30 ارسالیها 3,498 پسندها 27,921 امتیازها 58,173 مدالها 27 17/1/22 نویسنده موضوع #6 بی تو چه زندگانی؟ گر خود همه جوانی ای با تو پیر گشتن، از هر شباب خوش تر ****** بانـــــوی اساطیر غـــــزل های من اینست صد طعنه به مجنون زده لیلای من اینست گفتم کــــه سرانجـــام بـــه دریـــا بزنم دل هشدار دل! این بار، که دریای من اینست امضا : HAKIMEH.MZ
بی تو چه زندگانی؟ گر خود همه جوانی ای با تو پیر گشتن، از هر شباب خوش تر ****** بانـــــوی اساطیر غـــــزل های من اینست صد طعنه به مجنون زده لیلای من اینست گفتم کــــه سرانجـــام بـــه دریـــا بزنم دل هشدار دل! این بار، که دریای من اینست
H HAKIMEH.MZ مدیر بازنشسته سطح 30 ارسالیها 3,498 پسندها 27,921 امتیازها 58,173 مدالها 27 17/1/22 نویسنده موضوع #7 ز تمام بودنی ها «تو» همین از آن من باش که به غیر با «تو» بودن دلم آرزو ندارد! امضا : HAKIMEH.MZ
H HAKIMEH.MZ مدیر بازنشسته سطح 30 ارسالیها 3,498 پسندها 27,921 امتیازها 58,173 مدالها 27 17/1/22 نویسنده موضوع #8 چنان گرفتــــــــــــــــه ترا بازوان پیچکی ام که گویی از تو جدا نه که با تو من یکی ام نه آشنایی ام امـــــروزی است با تو همین کـــه می شناسمت از خوابهای کودکی ام عروسوار خیـــــــــــــــــال منی که آمده ای دوباره باز به مهمانی عروســـــــــــــکی ام امضا : HAKIMEH.MZ
چنان گرفتــــــــــــــــه ترا بازوان پیچکی ام که گویی از تو جدا نه که با تو من یکی ام نه آشنایی ام امـــــروزی است با تو همین کـــه می شناسمت از خوابهای کودکی ام عروسوار خیـــــــــــــــــال منی که آمده ای دوباره باز به مهمانی عروســـــــــــــکی ام
H HAKIMEH.MZ مدیر بازنشسته سطح 30 ارسالیها 3,498 پسندها 27,921 امتیازها 58,173 مدالها 27 17/1/22 نویسنده موضوع #9 همواره عشق بی خبر از راه می رسد چونان مسافری که به ناگاه می رسد وا می نهم به اشک و به مژگان تدارکش چون وقت آب و جاروی این راه می رسد امضا : HAKIMEH.MZ
همواره عشق بی خبر از راه می رسد چونان مسافری که به ناگاه می رسد وا می نهم به اشک و به مژگان تدارکش چون وقت آب و جاروی این راه می رسد
H HAKIMEH.MZ مدیر بازنشسته سطح 30 ارسالیها 3,498 پسندها 27,921 امتیازها 58,173 مدالها 27 17/1/22 نویسنده موضوع #10 شکوفه های هلو رستــه روی پیرهنت دوباره صورتـــی ِ صورتی است باغ تنت دوباره خواب مــرا مــی برد کــــه تا ببرد به روز صورتی ات – رنگ مهربان شدنت چه روزی ، آه چه روزی! که هر نسیم وزید گلـــی سپرد بــــه من پیش رنگ پیــرهنت امضا : HAKIMEH.MZ
شکوفه های هلو رستــه روی پیرهنت دوباره صورتـــی ِ صورتی است باغ تنت دوباره خواب مــرا مــی برد کــــه تا ببرد به روز صورتی ات – رنگ مهربان شدنت چه روزی ، آه چه روزی! که هر نسیم وزید گلـــی سپرد بــــه من پیش رنگ پیــرهنت