متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعرغیرپارسی اشعار پابلو نرودا

  • نویسنده موضوع AINAZ.R
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 53
  • بازدیدها 735
  • کاربران تگ شده هیچ

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,649
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #31
نه دوباره ای دارم

نه همیشه ای

مردی فقیر در اشتیاق دوست داشتن

نمی دانم کیستی اما

دوستت دارم

من هرگز ندارم

زان رو که متفاوت بوده ام

و به نام عشق ِ همیشه در تغییر

اعلام خلوص می کنم

دوستت دارم

و خوشبختی را به روی لب های تو می بوسم

اکنون، بیا هیزم جمع کنیم

و آتش را در کوهستان

به نظاره بنشینیم .


((پابلو نرودا))
 
امضا : AINAZ.R

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,649
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #32
از لحظه ای که با شب هم بستر شدم

از میان تمامی ستارگان

چشمان تو را

تنها چشمان تو را برگزیدم

و از تمامی رودخانه ها

اشکت را.

از تمامی امواج

یکی

تنها یکی:

موج تفکیک ناپذیر اندام تو را.

گیسوانت

تار به تار

مو به مو از آن من ِ باد

و از تمامی سرزمین ها

تنها قلب وحشی تو، موطنم.


((پابلو نرودا))
 
امضا : AINAZ.R

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,649
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #33
چه کسی چنان که ماعاشقیم

عاشق تواند بود؟

بگذار بوسه ها مان

یک به یک جاری شوند

تا گلی بی معنا

مفهومی دوباره یابد

بگذار عشقی را عاشق باشیم

که شمایلش تا قلب زمین رسوخ کرده باشد

عشق را دوباره بنا کن

عشق مدفون زمستانی را

که در نیستان یکی خزان سرگشود

و اکنون

از میان ابدیت لب های مدفون

عبور می نماید.


((پابلو نرودا))
 
امضا : AINAZ.R

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,649
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #34
نام تو

ش*ر..اب من

سیاره من

نام تو، تمام من.

ماتیلده رودخانه ای است

جاری از سرزمین قلبم

و زورق ها

چه با شکوه در می نوردند

مرا در بی کرانگی نام شکوهمند تو

ماتیلده!

ماتیلده

نامی غنوده بر تاکی برهنه

آمیخته با بوی خوش عشق.

هجومم کن!

با لب های داغت هجومم کن!

مرا بپرس

همه مرا از من

تمام آنچه را دوست می داری

تنها بگذار

چونان زورقی از میان نامت عبور کنم.

بگذار در تو بخوابم

بگذار در تو بمیرم

در نام تو، ماتلیده من!


((پابلو نرودا))
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : AINAZ.R

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,649
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #35
در گیسوان تو

درختان کاج غنوده اند

درختانی سترگ

از مجمع الجزایری که منم.

در پوست تو

قرن ها خفته اند

و در خلوت سبزت

حافظه ام آرمیده است.

این قلب گمشده را هیچ کس

درمان نتواند کرد.

(چنین می اندیشیدم)

تا تو آمدی

و بال و نهال

با نفست طلوع کرد

در همیشه ظلمات من

و با لمس دستانت

تنم را

دوباره آفریدی.


((پابلو نرودا))
 
امضا : AINAZ.R

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,649
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #36
دوستت ندارم

چنان که گویی زبر جدی یا گل نمک

یا پرتاب آتشی از درون گل میخک

تو را دوست دارم

همانند بعضی چیزهای سیاه

که باید دوست داشت

محرمانه، بین سایه و روح

تو را دوست دارم

همانند گلی

که هرگز شکفته نشد ولی

در خود نور پنهان گلی را دارد.

ممنون از عشق تو

شمیم راستینی از عطر

برخاسته از زمین

که می روید در روحم سیاه

تو را دوست دارم

بدون آنکه بدانم

چگونه،چه وقت،از کجا

دوستت دارم

سریح،بون پیچیدگی و غرور

تو را دوست دارم

چون راه دیگری نمیدانم که در آن

"من" وجود ندارم و تو...

چنان نزدیکی که دستهای تو

روی سینه ام،دست من است

چنان نزدیکی که چشمهایت بهم می آیند

وقتی بخواب میروم..




((پابلو نرودا))

مترجم: مهناز بدیهیان اوبا
 
امضا : AINAZ.R

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,649
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #37
کلمه های من

نوازشگرانه برتو می بارید

دیر زمانی صدف آفتابی اندام تو را دوست داشته ام

تا به آ نجا که بیانگارم دارنده دنیایی ام

از کوه ها برای تو گلهای شاد می آ ورم

سنبل آبی، فندق تاری

و سبد های وحشیِ بوسه

میخواهم با تو آن کنم

که بهار با درختان گیلاس می کند.


((پابلو نرودا))
 
امضا : AINAZ.R

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,649
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #38
به گذشته می اندیشم

جایی که تو

میان شاخه ای نشسته ای و

آرام به میوه ای بدل می شوی

جایی که ریشه ات، شیره زمین را می نوشد

و سرود بوسه ات

هجاهای یک ترانه را بخش می کند

عطر تو

به تندیسی از یک بوسه بدل می شود و

آفتاب و زمین

سوگندهاشان را به جا می آورند در برابرت

میان شاخه ها، گیسوی تو را خواهم شناخت

و چهره ات را که در دل برگی تصویر می شود

و تو

تا نزدیکی عطش من

گلبرگ هایی خواهی آورد

و دهانم

با طعم تو آگین می شود

با بوسه و خونت

که توامان، میوه ای است مرا

از باغچه ای که عاشقانش در آرزویند


((پابلو نرودا))
 
امضا : AINAZ.R

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,649
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #39
وقتی تو می خوانی مرا

وقتی تو آوازم می کنی

صدایت

لایه ای از دانه روز برمی دارد

و پرندگان زمستانی

هم آوایت می شوند.

گوش دریا

پر است از زنگ و زنجیر و زنجره

از موج و اوج و حضیض

و من

پرم از تو

وقتی تو آوازم می کنی.


((پابلو نرودا))
 
امضا : AINAZ.R

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,649
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #40
آنگاه که در آستان مرگم

دست هایت را بر روی چشم هایم بگذار.

آنگاه که در آستان مرگم

بگذار گندم دست هایت

طراوت شان را یک بار دیگر

بر فراز من پرواز دهند

بگذار لطافتی را که به تفسیر سرنوشتم انجامید، احساس کنم

آنگاه که در آستان مرگم.

می خواهم وقتی که می میرم، باز هم زندگی کنی

می خواهم گوش هایت باز هم صدای باد را بشنوند

می خواهم به واسطه ات

عطر خوش دریا را که هر دو دوست می داشتیم استشمام کنم

و به قدم زدن به ساحلی که در آن گام برمی داشتیم

ادامه دهم.

تا با تو زنده باشم

تا در تو زنده باشم

می خواهم هر آنچه را دوست می داشتم، زندگی کنی

و تویی آنکه بیش از هر چیز

دوست می داشتم.


((پابلو نرودا))
 
امضا : AINAZ.R

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا