-
تذکر:
نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.
مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:
1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)
2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی
3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.
و...
قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:
1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.
2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.
3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:
4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.
در حال تایپ رمان برگرد جبران می‌کنم | عسل کورکور کاربر انجمن یک رمان
- نویسنده موضوع Asal.k85
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 147
- بازدیدها 6,135
- کاربران تگ شده هیچ
- تاریخ ثبت‌نام
- 20/1/22
- ارسالی‌ها
- 655
- پسندها
- 2,745
- امتیازها
- 14,773
- مدال‌ها
- 12
- سن
- 17
- نویسنده موضوع
- #119
یه حس عجیب و شدید دلتنگی کل وجودم رو در برگرفته بود و کارهایی که انجام می‌دادم دست خودم نبودم.
مثل اشکی که ناخواسته سرازیر شد!
دست به سمت گونه‌ش بردم، همون دست رو به سمت چشم‌هاش و با دست دیگه‌م طرف دیگه‌ی صورتش رو نوازش می‌کردم.
تموم تنم دلتنگش بود، چشم‌هام شک نداشتم با یه برق خاصی داره نگاهش می‌کنه. اون هم بی هیچ حرفی بهم خیره شد بدون این‌که نگاهش رو بگیره.
توی چشم‌های آبیش می‌تونستم خودِ بهم ریخته‌م رو ببینم، آبی که سعی می‌کرد نشون بده آروم تا منو آروم کنه.
اما نبود! آروم نبود، طاقت از کف داد و اون فاصله‌ی کم بینمون رو پر کرد و دست‌هاش رو دو طرف صورتم قاب گرفت.
با مکث نگاه از چشم‌هام گرفت و پلک بست و پلک بستم. کمی مکث و لب‌های گرمش روی پیشانیم فرود...
امضا : Asal.k85
موضوعات مشابه
- نظرسنجی
