- ارسالیها
- 1
- پسندها
- 9
- امتیازها
- 0
- نویسنده موضوع
- #1
کد داستان کوتاه: 497
ناظر:
بانو.
نام داستان: داستان کوتاه باید دل ببازی
نویسنده: زهرا زحمتکش
خلاصه: آیسل دیوانهوار عاشق پسری میشه که کوچیکترین اعتنایی بهش نمیکنه!
ولی اون ناامید نمیشه و دست به انجام هر کاری میزنه تا توجه طرف رو به خودش جلب و اون رو عاشق خودش کنه اما دریغ از نیم نگاه و حتی لبخندی؛ اما آیا قراره همه درها روی آیسل و تلاشهاش بسته بشه؟! چرا مهدیا توجهی به آیسل و عشق جان سوزش نمیکنه؟! نقشههای پیدرپی آیسل چیه و چطور میخواد جاش رو تو دل مهدیا باز کنه؟!
ناظر:

نام داستان: داستان کوتاه باید دل ببازی
نویسنده: زهرا زحمتکش
خلاصه: آیسل دیوانهوار عاشق پسری میشه که کوچیکترین اعتنایی بهش نمیکنه!
ولی اون ناامید نمیشه و دست به انجام هر کاری میزنه تا توجه طرف رو به خودش جلب و اون رو عاشق خودش کنه اما دریغ از نیم نگاه و حتی لبخندی؛ اما آیا قراره همه درها روی آیسل و تلاشهاش بسته بشه؟! چرا مهدیا توجهی به آیسل و عشق جان سوزش نمیکنه؟! نقشههای پیدرپی آیسل چیه و چطور میخواد جاش رو تو دل مهدیا باز کنه؟!
آخرین ویرایش توسط مدیر