سلاممممممممممممممثلا میخواستم اولین نفر باشم:)
ســــــــلام
من ذوووووووووقببین اینکه تونستی یه خانواده درست کنی با این همه تفاوت به نظرم خیلی محشره.
راجع به پگاه، اون اول رمان بود که با علیرام قهر بودند، علیرام اومد پیشش تا باهم حرف بزنن و بعد تو ماشین صحبت کردن؟ من اونجا از علیرام خیلی خوشم اومد. البته تا قبل از اینکه بفهمم زن داشته:/ بعدش چشمام رو بستم و یه لبخند زدم. کاملا میدونم که ممکنه آدم متوجه بشه همسرش شخص مناسبی براش نیست و...
کلا انگار ذهنم به کسایی که طرفدار ندارن کشیده میشه
بالاخره یکی شمشیرش رو برای پگاه غلاف کرد. بالاخره یکی طرفدارش شد
سلام و صد سلام به آرمیتا جانمممممممسلااام به خانم کامیاب دلربا و خوشقلم
خوبید؟ خوشید؟ سلامتید؟ بچهها قسط رمانتونو پرداخت کردن؟
ای خدا جان... بیا بغلمممماولا من پگاهو خیلی دوست دارم(مردمم الان دارن با حرف من حرص میخورن:)
توصیفاتتون مختصر و مفیده جوری که خواننده میتونه با رمان ارتباط بگیره. قلمتونم که دیگه از بازدیدای رمانتون مشخصه...
سلام عزیزدلمممسلام الهام جون خسته نباشی.
ای جانم... بله تو و همچنین بقیه دوستان به من همیشه لطف داشتینمن نمیدونم دیگه چی بگم هر بوده تو نمایهات گفتم.
رمانت داستان متفاوتی داره و همین چیزا اونا متمایز کرده.
دختری که خانوادهی معتاد و بی سر و پاش داره و قصد داره زندگی مردهی عشقش رو نابود کنه.
تعریف بود یا...واقعا نمیدونم چطور شد که رمانت رو خوندم و تا الانم پاگیرتم..
موفق باشی گلم و زود به زود پارت بذار