متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان سیاه ورق | الی.کا کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع الـی.کـا
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 66
  • بازدیدها 2,161
  • کاربران تگ شده هیچ

الـی.کـا

هنرمند انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
405
پسندها
31,003
امتیازها
57,313
مدال‌ها
15
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #51
زیباترین درودها به شما
چطوری؟
زیباترین درودها به خود تووووو :458047-6dc8ffbbdef9cc2a2419e3bb0fa8d8d5:
حالم خیلی خوبه. حال تو چطوره؟
قبلا گفتم، الان هم میگم؛ اینکه تونستی انقدر شخصیت‌های متفاوت از هم رو توی رمان بذاری خیلی خفــــنه.
بله بله:day-dreaming:
از شما به ما خیلی رسیده:big-hug:
همیشه به من لطف داشتییییی
من دلم خیلییییییی برای پگاه میسوزه. همش دلم میخواد برم تو نقش مامان بزرگا و برم دستش رو بگیرم تا کمکش کنم. همش هم حرص میخوردم، میخورم و خواهم خورد سر اشتباهاتش.
هعی:610185-ae27176d7371ebcd2b8b54769e216894...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : الـی.کـا

روحـــناهی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
33
 
ارسالی‌ها
1,419
پسندها
26,215
امتیازها
47,103
مدال‌ها
56
سن
21
  • مدیر
  • #52
سلام به نویسنده خوش قلم
برای من جذاب‌ترین نکته در خود والدین بودند. یعنی مجید و گل افروز با اینکه کاملا در مصرف مواد غرق شدند باز هم گاه افکار مثبت یا حس و حال متفاوتی از اونها رو نشون داده بودید که جالب بود. شخصیت پردازی هم خوب بود مخصوصا ویژگی‌های تازه‌تری مثل سبحان که دست به گوشش می‌برد.
و اینکه رابطه علی‌رغم و پگاه من متوجه نشدم از کی شروع شده؟ از همون اوایل زندگی فرشته و علی یا اواخرش؟
و نهایتا یه دو سه تا اشتباه تایپی هم گوشه کنار رمان بود:
دخترشو
می‌مواستی
احبار
فصل سرذ
موفق باشی.
 
امضا : روحـــناهی

الـی.کـا

هنرمند انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
405
پسندها
31,003
امتیازها
57,313
مدال‌ها
15
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #53
سلام به نویسنده خوش قلم
سلامممممممممممم روناهی جانمممممممم:458047-6dc8ffbbdef9cc2a2419e3bb0fa8d8d5:
برای من جذاب‌ترین نکته در خود والدین بودند. یعنی مجید و گل افروز با اینکه کاملا در مصرف مواد غرق شدند باز هم گاه افکار مثبت یا حس و حال متفاوتی از اونها رو نشون داده بودید که جالب بود. شخصیت پردازی هم خوب بود مخصوصا ویژگی‌های تازه‌تری مثل سبحان که دست به گوشش می‌برد.
پدر و مادر هر چقدر هم درگیر مشکلات بشن بازهم پدر و مادرن و نمی‌تونن بی‌خیال بچه‌هاشون بشن. حالا این وسط گل‌افروز به خاطر حس‌های زنانه و حساس بودنش اینو بیشتر از مجید نشون میده.
خوشحالم که تونستم رضایتت رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : الـی.کـا

دلبـر که جان فرسود از او

نویسنده انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
948
پسندها
44,162
امتیازها
58,773
مدال‌ها
26
سن
28
  • #54
سلام به الهام قشنگم :day-dreaming:

خب اینا که میگم نقد نیست، صحبت و نظر دوستانه است.
فکر میکنم بالغ بر ده باری تو پروفایلت گفتم که پیشرفت قلمت برام ستودنیه. این رو بی تعارف و تکلیف اضافی میگم. من یه زمانی منتقدت بودم. با دقت تمام نوشته‌ت رو خوندم و چقدر خصوصی در موردش صحبت کردیم. یادت که هست؟
من با خوندن رمان دومت این حجم از تغییرات رو واقعا باورم نمیشد. تو واقعا در جهت مثبت پیش رفتی و بابتش بهت خسته نباشید میگم. خودت هم بیشتر قدر خودت رو بدون :)

حالا در مورد سیاه ورق. راستش از همون اولش هم گفتم اسم رمانت رو زیاد دوست ندارم. نه که بد باشه ها...میدونی؟ منو بیشتر یاد یه تراژدیِ سراسر بدبختی میندازه. که رمان تو ژانر غالبش اجتماعیه. غم و غصه داره ولی نه در حد ورق سیاه کردن. اگه رفیقم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

الـی.کـا

هنرمند انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
405
پسندها
31,003
امتیازها
57,313
مدال‌ها
15
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #55
سلام به الهام قشنگم :day-dreaming:
سلام دورت بگردممممممممممم :458047-6dc8ffbbdef9cc2a2419e3bb0fa8d8d5:
کجا بودی تو؟ چند روزی میشه که نیستی.
خوبی؟
خب اینا که میگم نقد نیست، صحبت و نظر دوستانه است.
فکر میکنم بالغ بر ده باری تو پروفایلت گفتم که پیشرفت قلمت برام ستودنیه. این رو بی تعارف و تکلیف اضافی میگم. من یه زمانی منتقدت بودم. با دقت تمام نوشته‌ت رو خوندم و چقدر خصوصی در موردش صحبت کردیم. یادت که هست؟
من با خوندن رمان دومت این حجم از تغییرات رو واقعا باورم نمیشد. تو واقعا در جهت مثبت پیش رفتی و بابتش بهت خسته نباشید میگم. خودت هم بیشتر قدر خودت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : الـی.کـا

آل۱۱

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
652
پسندها
8,029
امتیازها
24,973
مدال‌ها
16
سن
20
  • #56
سلااام. من خوندم و اومدم بگم با خوندن رمانت چه حسی داشتم البته تا پارت پنجاه

خب، خب، خب...بهترین قسمتی که من ازش خوشم اومد اون‌جاش بود که خیلی قشنگ تونسته بودی شخصیت پردازی‌ قویی داشته باشی. از این‌که دیدم پگاه قصه‌ات شخصیتش خورده شیشه داره و مثل بقیه رمانا شخصیت پرفکت و بی‌نقصی نداره، واقعا لذت بردم. این‌که پگاه یه دختر درونگرا ولی زودجوشه و از عشقش نمی‌گذره، خیلی جور با خانواده چهار نفره‌ی مجید بود؛ این‌که مجید و گل افروز اون توجه کافی نسبت به پگاه و سبحان رو نداشتند و اون دوتا کمبود داشتند، قشنگ تو سیر رمان به چشم میومد.
توصیف حالات خوب، فضا سازی عالی و انتقال احساس، تو قلمت موج می‌زد و از نظرم واقعاً قشنگ بود قلمت. اومدی به هر شخصیت حالات خاص خودش رو دادی هم یه امتیاز مثبت دیگه بود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

دلبـر که جان فرسود از او

نویسنده انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
948
پسندها
44,162
امتیازها
58,773
مدال‌ها
26
سن
28
  • #57
سلام دورت بگردممممممممممم :458047-6dc8ffbbdef9cc2a2419e3bb0fa8d8d5:
کجا بودی تو؟ چند روزی میشه که نیستی.
خوبی؟
خدا نکنه :)
دارم دور خودم می‌چرخم :458055-aeba028c675451278c026240bb1851c5:
بله بله :day-dreaming:
قشنگ یادم هست که چقدر از دستم حرص می‌خوردی :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: سلامت باشی جان دل... چشم :)

شاید بعد از پایانش نظرت عوض بشه :)
قراره تو بدبختی بیشتر فرو برن؟! بگو تا همینجا کات کنم :x3:
حتما روش کار می‌کنم جان دل
خودمم حس می‌کنم یه تغییر اساسی لازم داره.

من ذوووووووووووووووق:209...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

الـی.کـا

هنرمند انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
405
پسندها
31,003
امتیازها
57,313
مدال‌ها
15
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #58
سلااام. من خوندم و اومدم بگم با خوندن رمانت چه حسی داشتم البته تا پارت پنجاه
سلااااااااااام :458047-6dc8ffbbdef9cc2a2419e3bb0fa8d8d5:
ای جان دلممممممم...
خب، خب، خب...بهترین قسمتی که من ازش خوشم اومد اون‌جاش بود که خیلی قشنگ تونسته بودی شخصیت پردازی‌ قویی داشته باشی. از این‌که دیدم پگاه قصه‌ات شخصیتش خورده شیشه داره و مثل بقیه رمانا شخصیت پرفکت و بی‌نقصی نداره، واقعا لذت بردم. این‌که پگاه یه دختر درونگرا ولی زودجوشه و از عشقش نمی‌گذره، خیلی جور با خانواده چهار نفره‌ی مجید بود؛ این‌که مجید و گل افروز اون توجه کافی نسبت به پگاه و سبحان رو نداشتند و اون دوتا کمبود داشتند، قشنگ تو سیر رمان به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : الـی.کـا
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] آل۱۱

الـی.کـا

هنرمند انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
405
پسندها
31,003
امتیازها
57,313
مدال‌ها
15
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #59
خدا نکنه :)
دارم دور خودم می‌چرخم :458055-aeba028c675451278c026240bb1851c5:
عه چراااااااا؟ خونه تکونی به کجا رسید؟
قراره تو بدبختی بیشتر فرو برن؟! بگو تا همینجا کات کنم :x3:
خب من هیچی نمیگم :610595-f4fee7d8018d2f5ca10c2e5d7cc88678:
اون قضیه که کنسله دیگه ببین برش گروندنم آدمشم میکنم:458055-aeba028c675451278c026240bb1851c5:
برو باباااااااااا. با این حرفا به جایی نمیرسی
تازه امیدواری...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : الـی.کـا

Z.A.D.I

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
428
پسندها
2,413
امتیازها
12,213
مدال‌ها
9
سن
4
  • #60
مربوط به هم‌خوانی گروهی رمان سیزدهم سال.
تا پارت سی مطالعه شد.

اسم رمان در مرحله اول چیزیه که آدم رو به سمت خوندن می‌کشونه. سیاه ورق. اسم خوب و جذب کننده‌ای هست و انتظار میره که ژانر غالب رمان تراژدی باشه که تو پارت‌های اول به خوبی این ژانر نشون داده شده.
توصیفات خیلی خوب و روان هستند. مکالمات رونند و دنبال کردنشون راحته.
خلاصه به جا انتخاب شده و منطبق با رمان هست. مردی که مواد فروش هست و از همین پارت‌های ابتدایی زندگی دو فرزندش سبحان و پگاه رو تحت تاثیر قرار میده. در کل رمان خوب و منسجمی هست. فقط من به دو نکته برخوردم که تو پیشرفت داستان و جذب مخاطب می‌تونه موثر باشه. بعضس پارتها به جزئیات زیاد پرداخته شده. حتی اگه یکی دو پارت نادیده گرفته بشه خواننده اطلاعات خاصی رو از دست نمیده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Z.A.D.I

موضوعات مشابه

عقب
بالا