فدای محبتتتتتمن قربودنت برم کهههههههههه
تاپیک رو منور کردیییی
شما تا هر وقت دلت میخواد اینجا قدم بزن
سلام عزیزدلممممممسلام عزیزم،
من برم یه دور بمیرم؟ یه دور کمه. بذار برم پنج شش دور بمیرم این حرفت یا بهتر بگم، برداشتت بهم فهموند تلاشهام الکی...خوشحالم تا اینجا همراه پگاه و سبحان عزیز بودم هر چند هر چی تشویقشون کردم که این کارارو نکنن و...حرف گوش نکردن. تقصیر خودشونم نیست بنده خداها. جدای از شوخی، رمانت بیشتر به اعتیاد و تأثیرات مخربش روی خانوادهها اشاره داره و الحق که تو به تصویر کشیدنش عالی عمل کردی.
سلاااااااااااماول سلام دوم کلام:)
نقد و نظر کلی خودم رو میگم اونطوری حرفه ای نیستم.
طبق گفته های خلاصه داستان ما یه مجید داریم که قراره گفته بشه ایشون شخصیت اصلی داستانه و قراره خانوادشو بدبخت کنه «کلمات سنگین زیاد استفاده میکنم»
داستان همون اول با مصرف مواد شروع میشه و توصیفات اولیه که خیلی عالی بود واقعا خوشم اومد اما یه مشکل کوچولو داشت یذره زیادی بود آخراش من خسته شدم به قول معروف دلمو زد.
پگاه رو روایت میکنه که از اعتیاد مادرش خیلی ناراحته من اینجا خیلی خوشم اومد چون خیلی از داستان ها پدر خانواده رو میگه که...
سلام فاطمه خانم گل
نمیدونی چه حس خوبیه وقتی یک نفر میاد از بین کلی رمان، رمان تو رو برای خوندن انتخاب میکنه و یک بند میشینه به خوندنچه موضوع خاصی خیلی قشنگ بود هرچند راستش احساس بدی برای فرشته داشتم اوایل رمان حس میکردم پگاه و علیرام هر دو تاشون آدم های بد داستان هستن و تقریبا پگاه رو خونه خراب کن میدونستم ولی خب درکل تا اینجای داستان که خوندم خیلی قلم گیرا و قشنگی داشتی و خیلی با رمانت حال کردن خلاصه... .