متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

محبوب مجموعه دلنوشته‌های هاوار آوار | بریوان کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع بریوان
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 901
  • کاربران تگ شده هیچ

بریوان

رفیق جدید انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
90
پسندها
1,144
امتیازها
6,313
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #11
پوست نوک انگشتان دستم را
خراشیده و تراشیده‌ام.
قهقهه می‌زنم
و من هیچ‌گاه
مجرم شناخته نمی‌شوم
و پاک می‌شوم
و آه که بوی خون می‌آید... .​
 

بریوان

رفیق جدید انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
90
پسندها
1,144
امتیازها
6,313
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #12
پدر داد می‌زند
و دم از داد می‌زند
و لگد می‌زند
و تلویزیون جهزیه‌ی مادر می‌شکند.
مادر اشک می‌ریزد
و جیغ می‌زند
و پدر او را می‌زند
و من اشک می‌ریزم
و پاک می‌شوم.​
 

بریوان

رفیق جدید انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
90
پسندها
1,144
امتیازها
6,313
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #13
مادرم از همسایه‌ خجالت می‌کشد
و درد می‌کشد
و چادر می‌‌کشد روی چهره‌‌ی کبودش!
و من زجر می‌کشم
و زار می‌زنم.​
 

بریوان

رفیق جدید انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
90
پسندها
1,144
امتیازها
6,313
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #14
آسمان نعره می‌کشد
و باد مشت می‌کوبد
و سقف خانه اشک می‌ریزد.
کوه خاک می‌شود
و دریا طغیان می‌کند
و قایق نساخته‌ام به گِل می‌نشیند.​
 

بریوان

رفیق جدید انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
90
پسندها
1,144
امتیازها
6,313
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #15
چمدان گوشه‌ی اتاق پوزخند می‌زند.
موهایم را می‌کشم
و یک لیوان آب را هم سر می‌کشم.
تلویزیون شکسته،
سریال مرگ خوشبختی‌ام را نشان می‌دهد
و آه که بوی خاک می‌آید... .​
 

بریوان

رفیق جدید انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
90
پسندها
1,144
امتیازها
6,313
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #16
تنفر در سلول به سلولم
ریشه دوانیده.
من از آرامش،
عشق،
نوازش
و آغ‍وش‌های محبت‌آمیز ندیده بیزارم!
سرفه می‌کنم
و روی خودم بالا می‌آورم
و پاک می‌شوم.​
 

بریوان

رفیق جدید انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
90
پسندها
1,144
امتیازها
6,313
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #17
در حضیض تنهایی‌ام پوسیده‌ام
و گندیده‌ام
و بوی تعفن می‌آید!
گویی آلزایمر گرفته‌ام،
که مردم از ذهنم پاک می‌شوند
و من نیز پاک می‌شوم
و بوی خون می‌آید... .​
 

بریوان

رفیق جدید انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
90
پسندها
1,144
امتیازها
6,313
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #18
شکاک،پارانویید،متوهم
نام‌های دیگر من‌اند.
آیا مردم تا ابد می‌خواهند کور بمانند
و با دست‌های خود گوششان را بگیرند
و از حقیقت‌ها فرار کنند؟​
 

بریوان

رفیق جدید انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
90
پسندها
1,144
امتیازها
6,313
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #19
من دروغ را می‌بینم
و اشک می‌ریزم.
بوی خ**یا*نت را می‌شنوم
و تهوع می‌گیرم.
در ذهن خود حکم می‌دهم
و دار می‌زنم
و بوی خاک می‌آید.​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

بریوان

رفیق جدید انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
90
پسندها
1,144
امتیازها
6,313
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #20
سفره خالیست
و شکم خالیست
و یخچال خالیست.
خواهرم خشکیده و تراشیده،
گوشه‌ی اتاق دراز کشیده.
مادرم اشک می‌ریزد
و من پاک می‌شوم... .​
 

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا